cry for the moon

جمله های نمونه

1. There's no point in crying for the moon.
[ترجمه گوگل]گریه برای ماه فایده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]برای ماه گریه فایده ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We need not hope for lower taxes in the future that would be crying for the moon.
[ترجمه گوگل]ما نباید به مالیات های کمتر در آینده امیدوار باشیم که برای ماه گریه می کند
[ترجمه ترگمان]ما به کاهش مالیات های کم تر در آینده نیاز داریم که برای ماه گریه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We shouldn't cry for the moon.
[ترجمه گوگل]ما نباید برای ماه گریه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید برای ماه گریه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you wanta knighthood, you might as well cry for the moon.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید شوالیه شوید، ممکن است برای ماه گریه کنید
[ترجمه ترگمان]اگر من شوالیه بشوم، تو هم به اندازه ماه گریه می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do not cry for the moon.
[ترجمه گوگل]برای ماه گریه نکن
[ترجمه ترگمان]برای ماه گریه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't cry for the moon. The only way to get a good grade in the exam is to work hard.
[ترجمه گوگل]برای ماه گریه نکن تنها راه کسب نمره خوب در امتحان سخت کوشی است
[ترجمه ترگمان]برای ماه گریه نکن تنها راه رسیدن به نمره خوب در امتحان سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cry for the moon: He asked his dad to buy him a yatch as a birthday present. I think he was asking for the moon.
[ترجمه گوگل]گریه برای ماه: او از پدرش خواست که برای او یک قایق تفریحی به عنوان هدیه تولد بخرد من فکر می کنم او ماه را می خواست
[ترجمه ترگمان]برای ماه گریه کن، از پدرش خواسته که براش یه هدیه تولد بگیره فکر کنم داشت دنبال ماه می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cry for the moon.
[ترجمه گوگل]برای ماه گریه کن
[ترجمه ترگمان]برای ماه گریه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you want a Ph. D like that, you might as well cry for the moon.
[ترجمه گوگل]اگر چنین دکتری می خواهید، ممکن است برای ماه گریه کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما هم مثل این دکتر دکتر هستید، ممکن است برای ماه گریه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• want what one cannot have, desire the impossible

پیشنهاد کاربران

امری ناممکن/ غیر عملی
خیال خام داشتن، اصرار به بدست آوردن چیزی که نشدنیه

بپرس