مترادف: grind, pulverize, smash, break down
مثال؛
The chef crushed up the biscuits to make a crumbly topping for the cheesecake.
She crushed up the medication and mixed it into the dog's food to make it easier to administer.
... [مشاهده متن کامل]
The recycling machine crushed up the glass bottles into tiny shards.
جزئیات اضافی: این عبارت اغلب در زمینه های آشپزی، پزشکی یا بازیافت استفاده می شود. به عنوان مثال، خرد کردن قرص ها برای مخلوط کردن با غذا یا خرد کردن بیسکویت ها برای پایه دسر.
مثال؛
... [مشاهده متن کامل]
جزئیات اضافی: این عبارت اغلب در زمینه های آشپزی، پزشکی یا بازیافت استفاده می شود. به عنوان مثال، خرد کردن قرص ها برای مخلوط کردن با غذا یا خرد کردن بیسکویت ها برای پایه دسر.
آرد کردن - پودر کردن - کوبیدن