crus

/krʌs//krʌs/

معنی: ساق پا، ساق، درشت نی، پایک
معانی دیگر: (کالبدشناسی) ساق پا (بین زانو و مچ پا)، پشت ساق (بخش نرم و گوشتی عقب ساق پا)

جمله های نمونه

1. The crus of my wife often painful, began to in the evening, be defect what ah?
[ترجمه گوگل]crus از همسر من اغلب دردناک، شروع به در شب، نقص چه آه؟
[ترجمه ترگمان]ساق پای همسر من غالبا دردناک بود، و در آن شب به فکر فرو رفت و گفت: آه، آه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Begin to be patted up from crus inside again.
[ترجمه گوگل]دوباره شروع به نوک زدن از crus در داخل کنید
[ترجمه ترگمان] باید دوباره از \"درشت نی\" دست و پنجه نرم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Does crus bone crack need to make how long plaster stone?
[ترجمه گوگل]آیا ترک استخوان کروس برای ساخت سنگ گچ چقدر طول دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا شکاف استخوان ران نیاز به این داره که سنگ گچ رو چقدر طول بکشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Crus fatigue periostitis is a sort of familiar sports injury, including shinbone fatigue periostitis and fibula fatigue periostitis.
[ترجمه گوگل]پریوستیت خستگی کروی نوعی آسیب ورزشی آشنا است، از جمله پریوستیت خستگی استخوان ساق پا و پریوستیت خستگی نازک نی
[ترجمه ترگمان]periostitis خستگی، نوعی آسیب ورزشی آشنا از جمله shinbone خستگی و درد (نازک نی)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Corton is the largest area of Grands Crus in Burgundy.
[ترجمه گوگل]کورتون بزرگترین منطقه Grands Crus در بورگوندی است
[ترجمه ترگمان]Corton بزرگ ترین منطقه Grands crus در بورگونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Antibiotic bone has what side effect on embedded crus bone.
[ترجمه گوگل]استخوان آنتی بیوتیکی چه عارضه جانبی روی استخوان crus جاسازی شده دارد
[ترجمه ترگمان]استخوان Antibiotic دارای تاثیری جانبی بر استخوان crus جاسازی شده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Left diaphragmatic crus or gastrophrenic ligament irregularly thickening was presented and could not be separated from mass tissue(25 cases).
[ترجمه گوگل]ضخیم شدن نامنظم رباط دیافراگمی چپ یا رباط گاستروفرنیک مشاهده شد و قابل جداسازی از بافت توده نبود (25 مورد)
[ترجمه ترگمان]diaphragmatic چپ یا gastrophrenic ligament به طور نامنظم نشان داده شد و نمی توان آن را از بافت توده (۲۵ مورد)جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It also comes up with the crus of the strengthening party conduct and incorrupt government in political system reform.
[ترجمه گوگل]این امر همچنین با هدف تقویت رفتار حزبی و دولت فاسد در اصلاح نظام سیاسی همراه است
[ترجمه ترگمان]این مساله همچنین با the رفتار حزب تقویت و دولت incorrupt در اصلاحات سیستم سیاسی مطرح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When crus fracture what OK and violent campaign?
[ترجمه گوگل]وقتی crus شکست چه کمپین خوب و خشونت آمیزی؟
[ترجمه ترگمان]هنگامی که crus شکست را شکست و مبارزات خشونت آمیز را شکست دهیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Go up to crus relatively the muscle that develop has constrictive effect.
[ترجمه گوگل]تا ماهیچه ای که رشد می کند به سمت crus بروید، اثر منقبض کننده دارد
[ترجمه ترگمان]رفتن به crus نسبتا ماهیچه که ایجاد شده اثر constrictive دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My kickball when pull crus muscle, how should handle!
[ترجمه گوگل]کیکبال من هنگام کشیدن عضله crus، چگونه باید رسیدگی کند!
[ترجمه ترگمان]به این kickball که \"پایک\" رو از دست میده چطور باید از پسش بر بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That also has me at least crus is so thick.
[ترجمه گوگل]این نیز به من حداقل crus بسیار ضخیم است
[ترجمه ترگمان]و همچنین من حداقل \"پایک\" هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is one of the most trustworthy of Crus Class.
[ترجمه گوگل]این یکی از قابل اعتمادترین کلاس Crus است
[ترجمه ترگمان]این یکی از the کلاس crus است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Crus often uncomfortable. By ache. Who knows how to return a responsibility?
[ترجمه گوگل]Crus اغلب ناراحت کننده است با درد چه کسی می داند چگونه مسئولیت را برگرداند؟
[ترجمه ترگمان]crus اغلب ناراحت می شوند با درد کی می دونه چطور مسئولیت رو به عهده بگیره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Dry and scurfy like making the crus of small gesture resembles scale.
[ترجمه گوگل]خشک و چروک مانند ساختن ژست کوچک مانند مقیاس
[ترجمه ترگمان]خشک کردن و خشک کردن مثل این است که ژست یک حرکت کوچک شبیه به مقیاس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساق پا (اسم)
leg, crus, shin, shank

ساق (اسم)
leg, stalk, crus, shin, leggings, pedicel, footstalk, peduncle, haulm

درشت نی (اسم)
crus, shank, tibia

پایک (اسم)
crus, pedicel, pedicle

انگلیسی به انگلیسی

• leg (zoology)

پیشنهاد کاربران

در علم آناتومی برای بیان دو قسمت تاندونی دیافراگم به کار می رود که در کتب آناتومی چنین معنی شده است:
ساق دیافراگم / پایک دیافراگم

بپرس