زمان حساس و مهم برای نتیجه گرفتن
( بازی های ویدوییی ) 
زمان فشار کاری.
Crunch Time اصطلاحی است که در صنعت بازی سازی و سایر صنایع خلاق به دوره ای از کار فشرده و طاقت فرسا اشاره دارد. این دوره معمولاً زمانی اتفاق می افتد که تیم توسعه دهنده به ضرب الاجل های نزدیک ( مثل عرضه بازی یا به روزرسانی ) برسد و مجبور باشد ساعات طولانی و بدون استراحت کار کند تا پروژه را به موقع به پایان برساند. Crunch Time اغلب با استرس بالا همراه است و گاهی باعث انتقاد از شرایط کاری ناسالم در صنعت بازی می شود.
... [مشاهده متن کامل]
"The developers had to go through crunch time to finish the game before the release date. " 
زمان فشار کاری.
Crunch Time اصطلاحی است که در صنعت بازی سازی و سایر صنایع خلاق به دوره ای از کار فشرده و طاقت فرسا اشاره دارد. این دوره معمولاً زمانی اتفاق می افتد که تیم توسعه دهنده به ضرب الاجل های نزدیک ( مثل عرضه بازی یا به روزرسانی ) برسد و مجبور باشد ساعات طولانی و بدون استراحت کار کند تا پروژه را به موقع به پایان برساند. Crunch Time اغلب با استرس بالا همراه است و گاهی باعث انتقاد از شرایط کاری ناسالم در صنعت بازی می شود.
... [مشاهده متن کامل]
دقیقه نود
🔸 معادل فارسی: 
زمان فشار / لحظه ی حساس / وقتِ جمع وجور کردن / دوره ی فشرده ی کار
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( شغلی – فشرده ) :**
دوره ای کوتاه و پرتنش که در آن باید حجم زیادی از کار در زمان محدود انجام شود—معمولاً پیش از ضرب الاجل
... [مشاهده متن کامل]
مثال:
It’s crunch time—we have to finish the project by tomorrow.  
الان وقتِ له شدنه—باید پروژه رو تا فردا تموم کنیم.
2. ** ( تحصیلی – امتحانی ) :**
زمانی که دانش آموز یا دانشجو باید با تمرکز و فشار زیاد برای امتحان یا تحویل پروژه آماده شود
مثال:
Finals week is always crunch time for students.  
هفته ی امتحانات همیشه زمان فشار برای دانشجوهاست.
3. ** ( ورزشی/نمایشی – لحظه ی تعیین کننده ) :**
لحظه ای حیاتی در بازی یا اجرا که نتیجه به آن وابسته است
مثال:
It’s crunch time in the fourth quarter—every move counts.  
الان لحظه ی مرگه تو کوارتر چهارم—هر حرکت حسابه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
deadline pressure – high - stakes moment – final push – do - or - die time – pressure cooker – last - minute rush 
زمان فشار / لحظه ی حساس / وقتِ جمع وجور کردن / دوره ی فشرده ی کار
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( شغلی – فشرده ) :**
دوره ای کوتاه و پرتنش که در آن باید حجم زیادی از کار در زمان محدود انجام شود—معمولاً پیش از ضرب الاجل
... [مشاهده متن کامل]
مثال:
الان وقتِ له شدنه—باید پروژه رو تا فردا تموم کنیم.
2. ** ( تحصیلی – امتحانی ) :**
زمانی که دانش آموز یا دانشجو باید با تمرکز و فشار زیاد برای امتحان یا تحویل پروژه آماده شود
مثال:
هفته ی امتحانات همیشه زمان فشار برای دانشجوهاست.
3. ** ( ورزشی/نمایشی – لحظه ی تعیین کننده ) :**
لحظه ای حیاتی در بازی یا اجرا که نتیجه به آن وابسته است
مثال:
الان لحظه ی مرگه تو کوارتر چهارم—هر حرکت حسابه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
لحظه سرنوشت ساز
Crunch time. . . . a period of intense work near the end of a period of time or project. . . . . در واقع وقتی زمان سختی و شلوغی کاری یا پروژه ای رو به پایانه. . . 
Its crunch time for students 
کار پر مشغله
زمان بحرانی
ساعات شلوغی
لحظه حساس
زمان فشرده و سخت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)