1. crumpled paper makes good kindling for the fireplace
کاغذ مچاله شده آتشزنه ی خوبی برای بخاری است.
2. he crumpled the letter and pitched it
نامه را مچاله کرد و دور انداخت.
3. he crumpled the paper and tossed it out of the window
کاغذ را مچاله کرد و از پنجره بیرون انداخت.
4. she crumpled the letter and flung it into the wastebasket
او نامه را مچاله کرد و توی سطل زباله پرتاب کرد.
5. she crumpled the letter and threw it away
نامه را مچاله کرد و دور انداخت.
6. a wad of crumpled papers
یک مشت کاغذ مچاله شده
7. he fished a crumpled receipt out of his pocket
گشت و یک رسید مچاله شده را از جیب خود در آورد.
8. a shot was fired and suddenly ali crumpled
تیری خالی شد و ناگهان علی نقش بر زمین گردید.
9. i opened the suitcase and found my shirts completely crumpled
چمدان را باز کردم و دیدم پیراهن هایم کاملا چروکیده شده اند.
10. She crumpled the letter and tossed it into the fire.
[ترجمه گوگل]نامه را مچاله کرد و در آتش انداخت
[ترجمه ترگمان]نامه را مچاله کرد و به درون بخاری انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نامه را مچاله کرد و به درون بخاری انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A crumpled scrap of paper was found in her handbag.
[ترجمه گوگل]یک تکه کاغذ مچاله شده در کیف دستی او پیدا شد
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ مچاله شده در کیفش پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ مچاله شده در کیفش پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The front of the car crumpled on impact.
[ترجمه طبیبی] جلوی ماشین در اثر ضربه جمع شد.|
[ترجمه گوگل]جلوی ماشین بر اثر ضربه مچاله شد[ترجمه ترگمان]جلوی اتومبیل مچاله شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He tore down the girl's photograph, and crumpled it into a ball.
[ترجمه گوگل]او عکس دختر را پاره کرد و آن را به شکل توپ درآورد
[ترجمه ترگمان]عکس آن دختر را پاره کرد و آن را در یک مجلس رقص مچاله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عکس آن دختر را پاره کرد و آن را در یک مجلس رقص مچاله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She crumpled to the floor in a dead faint .
[ترجمه گوگل]او در حالت غش مرده روی زمین مچاله شد
[ترجمه ترگمان]با صدای ضعیفی به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با صدای ضعیفی به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She crumpled his letter up without even looking at it.
[ترجمه گوگل]نامه او را مچاله کرد بدون اینکه حتی به آن نگاه کند
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه به آن نگاه کند نامه را مچاله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه به آن نگاه کند نامه را مچاله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید