crumple up


مچاله و گرد کردن

جمله های نمونه

1. He crumpled up the letter and flung it into the fire.
[ترجمه گوگل]نامه را مچاله کرد و در آتش انداخت
[ترجمه ترگمان]نامه را مچاله کرد و آن را در آتش انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The house crumpled up in the gale.
[ترجمه گوگل]خانه در توفان مچاله شد
[ترجمه ترگمان]خانه در توفان مچاله شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She crumpled up her coffee cup.
[ترجمه گوگل]فنجان قهوه اش را مچاله کرد
[ترجمه ترگمان]فنجان قهوه اش را مچاله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bus was crumpled up in the crash.
[ترجمه گوگل]اتوبوس در این تصادف مچاله شد
[ترجمه ترگمان]اتوبوس در تصادف مچاله شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The child's face crumpled up and he began to cry.
[ترجمه گوگل]صورت کودک مچاله شد و شروع به گریه کرد
[ترجمه ترگمان]صورت کودک مچاله شد و شروع به گریه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her face crumpled up and she burst into tears.
[ترجمه گوگل]صورتش مچاله شد و اشک ریخت
[ترجمه ترگمان]صورتش مچاله شد و اشک از چشمانش سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was Jane who crumpled up the document.
[ترجمه گوگل]این جین بود که سند را مچاله کرد
[ترجمه ترگمان]این جین بود که سند را مچاله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sylvie crumpled up the letter and threw it in the bin.
[ترجمه گوگل]سیلو نامه را مچاله کرد و در سطل زباله انداخت
[ترجمه ترگمان]سیلوی نامه را مچاله کرد و داخل سطل انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She crumpled up the page and pitched it into the fire.
[ترجمه گوگل]او صفحه را مچاله کرد و در آتش انداخت
[ترجمه ترگمان]صفحه را مچاله کرد و آن را در آتش انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He crumpled up the burrito wrapper and bounced it off the rim of the trash can.
[ترجمه گوگل]لفاف بوریتو را مچاله کرد و از لبه سطل زباله پرید
[ترجمه ترگمان]کاغذ burrito را مچاله کرد و به لبه سطل زباله انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And looking like a big tin can, about to be crumpled up.
[ترجمه گوگل]و شبیه یک قوطی حلبی بزرگ است که در شرف مچاله شدن است
[ترجمه ترگمان]و شبیه یک قوطی حلبی بزرگ است که می خواهد مچاله شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thrown on or crumpled up in a bucket of it.
[ترجمه گوگل]پرتاب شده یا در سطل آن مچاله شده است
[ترجمه ترگمان]تبعید شده یا مچاله شده توی سطل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He crumpled up some paper in his fist and handed it to me quickly and got back into his chair.
[ترجمه گوگل]مقداری کاغذ در مشتش مچاله کرد و سریع به من داد و دوباره روی صندلیش نشست
[ترجمه ترگمان]او کاغذی را در مشتش مچاله کرد و سریع آن را به من داد و دوباره به صندلی اش تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then he looked in the car, saw my father crumpled up and started to speak.
[ترجمه گوگل]بعد داخل ماشین را نگاه کرد، دید پدرم مچاله شده و شروع به صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]بعد به اتومبیل نگاه کرد، پدرم را دید که مچاله شده بود و شروع به حرف زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس