1. the crumbling of the ottoman empireاز هم پاشی امپراطوری عثمانی2. a mess of milk made by crumbling bread into itخوراک شیر که در آن نان تلیت کرده بودند
شیرین رضایی صفت است و به معنای رو به زوال ، در حال فروپاشیحسرت آمیزصفت استدرب و داغانقراضهکهنهاز هم پاشیدهخرابهپوسیدهلکنتهو غیرهcrumbling ( علوم و فنّاوری غذا ) واژه مصوب: خرده سازیتعریف: خرد کردن مواد غذاییرو به زوال ، از بین رفتنی ، نابود شدنی ، رو به انحلال ، رو به انزوال ، سقوط ، نزول ، پستی ، حقارت ، کوچکیاز هم پاشیدهفروپاشیفرو ریختن+ عکس و لینک