**از هم پاشیدن یا فروپاشیدن سریع و کامل چیزی، معمولاً یک ساختار، برنامه، یا وضعیت شکننده و ناپایدار**.
- **house of cards** به معنای ساختاری است که از کارت های بازی به صورت متقاطع روی هم چیده شده و بسیار شکننده و ناپایدار است.
... [مشاهده متن کامل]
- وقتی می گوییم چیزی **"crumble like a house of cards"** یعنی آن چیز به سرعت و به آسانی فرو می ریزد یا شکست می خورد، درست مثل خانه کارت ها که با کوچک ترین تکان یا باد فرو می افتد.
- این عبارت معمولاً برای توصیف وضعیت هایی به کار می رود که ظاهراً محکم به نظر می رسند اما در واقع بسیار شکننده و آسیب پذیر هستند.
- - -
## مثال ها
- The company's financial situation crumbled like a house of cards after the scandal.
وضعیت مالی شرکت بعد از رسوایی مثل خانه کارت ها فروپاشید.
- His carefully built reputation crumbled like a house of cards when the truth came out.
شهرتی که به دقت ساخته بود، وقتی حقیقت آشکار شد مثل خانه کارت ها از هم پاشید.
- The peace agreement crumbled like a house of cards under political pressure.
توافق صلح تحت فشارهای سیاسی مثل خانه کارت ها فرو ریخت.
- - -
## معادل های فارسی
- فرو ریختن مثل خانه عنکبوت
- از هم پاشیدن سریع و ناگهانی
- فروریختن مانند ساختار شکننده
- **house of cards** به معنای ساختاری است که از کارت های بازی به صورت متقاطع روی هم چیده شده و بسیار شکننده و ناپایدار است.
... [مشاهده متن کامل]
- وقتی می گوییم چیزی **"crumble like a house of cards"** یعنی آن چیز به سرعت و به آسانی فرو می ریزد یا شکست می خورد، درست مثل خانه کارت ها که با کوچک ترین تکان یا باد فرو می افتد.
- این عبارت معمولاً برای توصیف وضعیت هایی به کار می رود که ظاهراً محکم به نظر می رسند اما در واقع بسیار شکننده و آسیب پذیر هستند.
- - -
## مثال ها
وضعیت مالی شرکت بعد از رسوایی مثل خانه کارت ها فروپاشید.
شهرتی که به دقت ساخته بود، وقتی حقیقت آشکار شد مثل خانه کارت ها از هم پاشید.
توافق صلح تحت فشارهای سیاسی مثل خانه کارت ها فرو ریخت.
- - -
## معادل های فارسی
- فرو ریختن مثل خانه عنکبوت
- از هم پاشیدن سریع و ناگهانی
- فروریختن مانند ساختار شکننده