کشتی کروز
هتل شناور روی آب! پر از رستوران، استخر و سرگرمی.
مثال:
They went on a Mediterranean cruise ship vacation.
آنها به تعطیلات با کشتی کروز در مدیترانه رفتند.
مشتقات:
اسم ( noun ) : cruise – سفر دریایی
فعل ( verb ) : to cruise – سفر دریایی رفتن / گشت زدن
هتل شناور روی آب! پر از رستوران، استخر و سرگرمی.
مثال:
آنها به تعطیلات با کشتی کروز در مدیترانه رفتند.
مشتقات:
اسم ( noun ) : cruise – سفر دریایی
فعل ( verb ) : to cruise – سفر دریایی رفتن / گشت زدن
کشتی گردشی یا تفریحی ( به انگلیسی: cruise ship ) گونه ای کشتی مسافری است که برای سفرهای تفریحی استفاده می شود.
کشتی های غول پیکر و تفریحی میشه دوستون دارم😘
کشتی مسافرت دریایی
قایق طفریحی
A large comfortable ship used fir cruises: ) ♥️
کشتی کروز
A large comfortable ship used fir cruises
ب کشتی های بزرگ میگن cruise ship
کشتی تفریحی