cruise round

پیشنهاد کاربران

تمام معانی ذیل، به معنای تقریبا واحد و مناسب این عبارتند:
سفر با کشتی در . . .
گشت زنی در دریا دور تا دورِ. . .
سفر دریایی با کشتی در حوالی. . .
گشتن و دید زدن در محدوده ی. . .
پرسه زدن در. . .
...
[مشاهده متن کامل]

گشت زدن در اطراف. . .
مثال:
a cruise round the fleet
گشت زنی در اطراف ناوگان کشتیرانی

بپرس