cruise control

/ˈkruːzkənˈtroʊl//kruːzkənˈtrəʊl/

(دستگاهی که اتومبیل را در سرعت مورد انتخاب راننده ثابت نگه می دارد) کروز کنترل، بهین رو، مهار سرعت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a control mechanism in automobiles which keeps the vehicle traveling at a steady speed that is set by the driver.

- It's useful to have cruise control on these long straight highways.
[ترجمه گوگل] داشتن کروز کنترل در این بزرگراه های طولانی و مستقیم مفید است
[ترجمه ترگمان] داشتن کنترل پرواز در این بزرگراه های بلند مدت مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The cruise control does not disengage when it should.
[ترجمه گوگل]کروز کنترل زمانی که باید خاموش نمی شود
[ترجمه ترگمان]کنترل پرواز زمانی که باید کنترل را از بین نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I can set this cruise control to any speed I want and it drives without me having to touch the accelerator.
[ترجمه گوگل]من می توانم این کروز کنترل را روی هر سرعتی که بخواهم تنظیم کنم و بدون نیاز به لمس پدال گاز حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]من می توانم این کنترل را به هر سرعتی که می خواهم تنظیم کنم و بدون اینکه من بتوانم پدال گاز را لمس کنم می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With his cruise control set at a steady 35 MPH, he does his best to instill courage in Louis when getting ready to face a new and scary situation, college.
[ترجمه گوگل]با سرعت ثابت 35 مایل در ساعت تنظیم شده، او تمام تلاش خود را می کند تا هنگام آماده شدن برای رویارویی با یک موقعیت جدید و ترسناک، یعنی دانشگاه، شجاعت را به لوئیس القا کند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از کنترل سفر دریایی اش در ۳۵ MPH، او نهایت تلاش خود را می کند تا در زمان حاضر شدن برای مواجهه با وضعیت جدید و ترسناک، شجاعت را در لویی به وجود بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Remove the throttle cable, cruise control cable ( if equipped ) and the transmission line pressure cable.
[ترجمه گوگل]کابل دریچه گاز، کابل کروز کنترل (در صورت مجهز بودن) و کابل فشار خط انتقال را بردارید
[ترجمه ترگمان]کابل گاز، کابل کنترل کشتی (در صورت تجهیز)و کابل فشار خط انتقال را حذف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cruise control commands can be calculated based on the adaptive scaler values.
[ترجمه گوگل]دستورات کروز کنترل را می توان بر اساس مقادیر مقیاس کننده تطبیقی ​​محاسبه کرد
[ترجمه ترگمان]فرمان های کنترل کروز را می توان براساس مقادیر scaler تطبیقی محاسبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cruise control switches are conventionally mounted on the steering colum.
[ترجمه گوگل]سوئیچ های کروز کنترل به طور معمول بر روی ستون فرمان نصب می شوند
[ترجمه ترگمان]سوییچ های کنترل پرواز به طور معمول بر روی فرمان فرمان نصب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dynamic Radar Cruise Control system is now an available option.
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل کروز دینامیک رادار اکنون یک گزینه در دسترس است
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل رادار پیشرفته کروز در حال حاضر گزینه موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Audio and cruise control lever quickly at the bottom of the steering wheel.
[ترجمه گوگل]اهرم صوتی و کروز کنترل به سرعت در پایین فرمان
[ترجمه ترگمان]اهرم کنترل پرواز و دریایی به سرعت در پایین فرمان فرمان حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cruise control switches are conventionally mounted on the steering column.
[ترجمه گوگل]سوئیچ های کروز کنترل به طور معمول بر روی ستون فرمان نصب می شوند
[ترجمه ترگمان]سوییچ های کنترل پرواز به طور مرسوم بر روی ستون فرمان نصب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If the cruise control system breaks down in driving, it can be diagnosed and serviced according to the system characteristic and the input and output signals of controlling circuit.
[ترجمه گوگل]اگر سیستم کروز کنترل در هنگام رانندگی خراب شود، می توان آن را با توجه به مشخصه سیستم و سیگنال های ورودی و خروجی مدار کنترل عیب یابی و سرویس کرد
[ترجمه ترگمان]اگر سیستم کنترل پرواز در حین رانندگی کاهش یابد، براساس مشخصه سیستم و سیگنال های ورودی و خروجی مدار کنترل کننده، تشخیص داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cruise control and Bluetooth phone connectivity are also included in the $ 645 base price.
[ترجمه گوگل]کروز کنترل و اتصال به تلفن بلوتوث نیز در قیمت پایه 645 دلاری گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]اتصال \"کروز و بلوتوث\" نیز در ۶۴۵ دلار در ۶۴۵ دلار قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He offers Speed 2 : Cruise Control, starring Bullock, as a prime example of physics gone wrong.
[ترجمه گوگل]او Speed ​​2: Cruise Control با بازی بولاک را به عنوان نمونه بارز فیزیک ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]او سرعت ۲: کنترل کروز، با درخشش بالوک را به عنوان نمونه اولیه از فیزیک ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Terror As Cruise Control Locks At 60 mph.
[ترجمه گوگل]وحشت وقتی کروز کنترل در سرعت 60 مایل در ساعت قفل می شود
[ترجمه ترگمان]* ترور با سرعت ۶۰ مایل بر ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Realising this would be laughed at, I set the cruise control, undid my seatbelt and climbed into the back.
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که این موضوع باعث خنده می شود، کروز کنترل را تنظیم کردم، کمربندم را باز کردم و به عقب رفتم
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را می کردم خنده ام می گرفت، من کنترل یک سفر دریایی را تنظیم کردم و کمربند ایمنی خود را باز کردم و از آن بالا رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خودرو] سیستم ثابت کننده سرعت

انگلیسی به انگلیسی

• automated control system which maintains a constant driving speed (in automobiles)

پیشنهاد کاربران

کنترل گشت، کنترل شتاب، کنترل، . واپایش گشت و سرعت

بپرس