1. to be cruelly served
مورد ظلم قرار گرفتن
2. the chicken was cruelly picked by the bigger roosters
خروس های بزرگتر ظالمانه جوجه را نوک زدند.
3. he lashed the horse cruelly
او با بی رحمی به اسب تازیانه زد.
4. The boy was cruelly flogged for stealing.
[ترجمه گوگل]پسر به جرم دزدی به طرز بی رحمانه ای شلاق خورد
[ترجمه ترگمان]پسر به طرز بی رحمانه ای برای دزدی شلاق می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پسر به طرز بی رحمانه ای برای دزدی شلاق می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He lashed the horse cruelly.
[ترجمه گوگل]او با بی رحمی به اسب ضربه زد
[ترجمه ترگمان]با بی رحمی اسب را شلاق زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با بی رحمی اسب را شلاق زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was cruelly neglected by his parents.
[ترجمه گوگل]او مورد بی رحمی والدینش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش او را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش او را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The government squashed the revolt cruelly.
[ترجمه گوگل]دولت این شورش را به طرز بی رحمانه ای سرکوب کرد
[ترجمه ترگمان]دولت شورش را بی رحمانه له می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دولت شورش را بی رحمانه له می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They were cruelly denied victory by an injury-time strike from Owen.
[ترجمه گوگل]آنها به طرز ظالمانه ای با ضربه ای که در زمان آسیب دیدگی اوون داشتند، از پیروزی محروم شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها بی رحمانه پیروزی را از دست اوون انکار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها بی رحمانه پیروزی را از دست اوون انکار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His life has been cruelly shattered by an event not of his own making.
[ترجمه گوگل]زندگی او به طرز بیرحمانهای در اثر اتفاقی که خودش ساخته نیست، متلاشی شده است
[ترجمه ترگمان]زندگی او به طور بی رحمانه ای خرد شده و به طور بی رحمانه ای خرد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زندگی او به طور بی رحمانه ای خرد شده و به طور بی رحمانه ای خرد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Clearly the terrorists have cruelly and inhumanely violated these principles.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که تروریست ها این اصول را ظالمانه و غیرانسانی زیر پا گذاشته اند
[ترجمه ترگمان]واضح است که تروریست ها بی رحمانه این اصول را نقض کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واضح است که تروریست ها بی رحمانه این اصول را نقض کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They cruelly massacred all the people in the village.
[ترجمه گوگل]آنها همه مردم روستا را به طرز فجیعی قتل عام کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها بی رحمانه همه مردم روستا را قتل عام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها بی رحمانه همه مردم روستا را قتل عام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She couldn't bear to see animals treated cruelly.
[ترجمه گوگل]او تحمل دیدن رفتار ظالمانه با حیوانات را نداشت
[ترجمه ترگمان]تاب تحمل حیوانات را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاب تحمل حیوانات را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Douglas was often cruelly tormented by jealous siblings.
[ترجمه گوگل]داگلاس اغلب توسط خواهر و برادرهای حسود به طرز بی رحمانه ای عذاب می شد
[ترجمه ترگمان]داگلاس \"غالبا از خواهر و برادرهای حسودی می کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داگلاس \"غالبا از خواهر و برادرهای حسودی می کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He said he had been cruelly hounded in the concenration camp.
[ترجمه گوگل]او گفت که در اردوگاه کار اجباری به طرز ظالمانه ای شکار شده است
[ترجمه ترگمان]گفت که در اردوگاه concenration به او حمله کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گفت که در اردوگاه concenration به او حمله کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید