crudity

/ˈkruːdɪti//ˈkruːdɪti/

معنی: نا هنجاری، خامی، ناپختگی
معانی دیگر: (رفتار یا سخن و غیره) گستاخی، بی ادبی، زمختی، خشونت، ناپختگی (رجوع شود به: crude)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: crudities
(1) تعریف: the quality or condition of being crude.

(2) تعریف: a crude action or remark; something crude.

جمله های نمونه

1. i never expected such crudity from her
هرگز انتظار چنین بی ادبی را از او نداشتم.

2. The crudity of her language shocked him.
[ترجمه گوگل]خامی زبان او را شوکه کرد
[ترجمه ترگمان]crudity زبان او را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Despite the crudity of their methods and equipment, the experiment was a considerable success.
[ترجمه گوگل]با وجود خام بودن روش ها و تجهیزات آنها، این آزمایش موفقیت قابل توجهی داشت
[ترجمه ترگمان]با وجود the روش ها و تجهیزات آن ها، این آزمایش موفقیت آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'd never met such crudity before.
[ترجمه گوگل]من تا به حال با چنین بی ادبی روبرو نشده بودم
[ترجمه ترگمان]تا به حال چنین خامی ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fractured zone has a crudity surface with a pitch.
[ترجمه گوگل]منطقه شکسته دارای یک سطح خام با گام است
[ترجمه ترگمان]منطقه Fractured دارای سطح crudity با زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had not expected such crudity from so sophisticated a minister.
[ترجمه گوگل]او انتظار چنین خامی را از وزیری باهوش نداشت
[ترجمه ترگمان]انتظار چنین crudity را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The paper was called: Crudity, Prudery, And Treachery: Translating Sex in the Song of Songs.
[ترجمه گوگل]این مقاله نام داشت: خامی، تجاوز، و خیانت: ترجمه جنسیت در آواز ترانه ها
[ترجمه ترگمان]این روزنامه نوشته شده: crudity، Prudery، و خیانت: ترجمه سکس در آهنگ آهنگ ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many of the more intellectually sophisticated black students were embarrassed and even insulted by the crudity of Jeffries' appeal.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش‌آموزان سیاه‌پوست که از نظر فکری پیشرفته‌تر بودند، از بی‌اهمیت جذابیت جفریس خجالت زده و حتی مورد توهین قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش آموزانی که از لحاظ فکری باهوش تر بودند، دست پاچه و حتی مورد اهانت the of قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has revealed the truth of the common marriage: helplessness and endurance, crudity and warmth.
[ترجمه گوگل]او حقیقت ازدواج مشترک را آشکار کرده است: درماندگی و استقامت، خامی و گرمی
[ترجمه ترگمان]او حقیقت ازدواج مشترک را آشکار کرده است: درماندگی و تحمل، crudity و صمیمیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناهنجاری (اسم)
abnormalcy, dissonance, crudity, harshness, inelegance, malformation, ill-being

خامی (اسم)
crudity, callowness, inexperience, verdancy

ناپختگی (اسم)
crudity

انگلیسی به انگلیسی

• indelicacy, rudeness, vulgarity; quality of being unprocessed or unrefined

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : crudeness / crude / crudity
✅️ صفت ( adjective ) : crude
✅️ قید ( adverb ) : crudely
crudity table بیشترین کاربرد را در زبان انگلیسی دارد.
معنی = میز اردو ( غذا )
مثال : I hung out with crudites table all night
معنی = کل شب اطراف میز اردو چرخیدم.

بپرس