crudeness


خامی ,زمختی ,درشتی

جمله های نمونه

1. The crudeness of frontier dwellings depressed her.
[ترجمه گوگل]زمخت بودن خانه های مرزی او را افسرده می کرد
[ترجمه ترگمان]خشونت خانه های مرزی او را ناراحت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can't indict whole people for the crudeness of a few.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید کل مردم را به خاطر زمختی چند نفر متهم کنید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید همه مردم را به خاطر the معدودی متهم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The whole town was famous for its crudeness.
[ترجمه گوگل]کل شهر به خامی اش معروف بود
[ترجمه ترگمان]همه شهر به خاطر crudeness اش مشهور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Crudeness is on the rise in all fields of entertainment.
[ترجمه گوگل]خامی در همه زمینه های سرگرمی در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]crudeness در همه زمینه های سرگرمی در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Without art the crudeness of reality would make the world unbearable.
[ترجمه گوگل]بدون هنر، خامی واقعیت جهان را غیرقابل تحمل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]بدون وجود هنر، خام بودن واقعیت جهان را غیرقابل تحمل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His crudeness disgusted her.
[ترجمه گوگل]خشن بودنش او را منزجر می کرد
[ترجمه ترگمان]crudeness او را منزجر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The hard conditions of the daily life made for crudeness in manners.
[ترجمه گوگل]شرایط سخت زندگی روزمره باعث بی‌رحمی در اخلاق شد
[ترجمه ترگمان]شرایط سخت زندگی روزمره، خشن و خشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unfinished state, unrefined state; roughness; rudeness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : crudeness / crude / crudity
✅️ صفت ( adjective ) : crude
✅️ قید ( adverb ) : crudely
ناپختگی ، ناشیانه ،

بپرس