1. a crucial decision
تصمیم سرنوشت ساز
2. a crucial incision
شکاف خاجی،برش صلیبی شکل
3. a crucial scar
جای زخم خاجی،جای زخم صلیبی شکل
4. at the crucial moment
در لحظه ای حساس
5. sound planning is crucial to economic development
برنامه ریزی معقول برای پیشرفت اقتصادی اهمیت حیاتی دارد.
6. Money will be crucial to the accomplishment of our objectives.
[ترجمه گوگل]پول برای دستیابی به اهداف ما بسیار مهم خواهد بود
[ترجمه ترگمان]پول برای تحقق اهداف ما حیاتی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The authorities proved unyielding on one crucial opposition demand.
[ترجمه گوگل]مقامات ثابت کردند که نسبت به یک خواسته حیاتی مخالفان تسلیم نشده اند
[ترجمه ترگمان]مقامات در یک تقاضای بسیار شدید مخالف مقاومت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It's absolutely crucial that we get this right.
[ترجمه گوگل]این کاملاً حیاتی است که ما این موضوع را به درستی دریافت کنیم
[ترجمه ترگمان]کاملا حیاتی است که این حق را به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This aid money is crucial to the government's economic policies.
[ترجمه گوگل]این پول کمک برای سیاست های اقتصادی دولت بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]این کمک مالی برای سیاست های اقتصادی دولت حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This is regarded as the crucial factor in deciding who should get priority.
[ترجمه گوگل]این به عنوان عامل مهم در تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی باید اولویت داشته باشد در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]این به عنوان عامل تعیین کننده در تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی باید اولویت داشته باشد، در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The negotiations with the company had reached a crucial stage.
[ترجمه گوگل]مذاکرات با این شرکت به مرحله حساسی رسیده بود
[ترجمه ترگمان]مذاکرات با شرکت به مرحله حیاتی رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Barker's testimony is crucial to the prosecution's case.
[ترجمه گوگل]شهادت بارکر برای پرونده دادستان بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]شهادت بارکر برای پرونده دادستانی حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The allegiance of uncommitted voters will be crucial.
[ترجمه گوگل]وفاداری رای دهندگان غیرمتعهد بسیار مهم خواهد بود
[ترجمه ترگمان]وفاداری رای دهندگان uncommitted حیاتی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He had administrators under him but took the crucial decisions himself.
[ترجمه گوگل]او مدیران زیر دست خود داشت اما تصمیمات حیاتی را خودش می گرفت
[ترجمه ترگمان]او مدیران را زیر نظر داشت، اما خودش تصمیمات مهم را اتخاذ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Defence of the realm is crucial.
16. The process of disarmament is at a crucial turning point.
[ترجمه گوگل]روند خلع سلاح در یک نقطه عطف حیاتی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]فرآیند خلع سلاح در نقطه عطف حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The work of monks was crucial in spreading Christianity.
[ترجمه گوگل]کار راهبان در گسترش مسیحیت بسیار مهم بود
[ترجمه ترگمان]کار راهبان در گسترش مسیحیت حیاتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. He wasn't there at the crucial moment .
[ترجمه گوگل]او در لحظه حساس آنجا نبود
[ترجمه ترگمان]او در آن لحظه تعیین کننده در آنجا نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Winning this contract is crucial to the success of the company.
[ترجمه گوگل]برنده شدن در این قرارداد برای موفقیت شرکت بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]برنده شدن این قرارداد برای موفقیت شرکت بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید