crowd control

جمله های نمونه

1. The police are experts in crowd control.
[ترجمه گوگل]پلیس در کنترل جمعیت متخصص است
[ترجمه ترگمان]پلیس در کنترل جمعیت متخصص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Police used fire hoses and dogs for crowd control .
[ترجمه گوگل]پلیس برای کنترل جمعیت از شلنگ های آتش نشانی و سگ ها استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس از شلنگ های آتش نشانی و سگ های برای کنترل جمعیت استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He saw the storm-troopers practising karate, crowd control, baton practice and their skills with the knife and knuckleduster.
[ترجمه گوگل]او سربازان طوفان را در حال تمرین کاراته، کنترل جمعیت، تمرین باتوم و مهارت هایشان با چاقو و بند انگشت دید
[ترجمه ترگمان]او پلیس storm را دید که در حال تمرین کاراته، کنترل جمعیت، تمرین با چاقو و مهارت آن ها با چاقو و knuckleduster است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cop who'd collected her had been a crowd control unit, the full cyborg.
[ترجمه گوگل]پلیسی که او را جمع آوری کرده بود یک واحد کنترل جمعیت بود، یک سایبورگ کامل
[ترجمه ترگمان]پلیسی که او را جمع کرده بود، واحد کنترل جمعیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nearly 400 road marshals will be involved in crowd control.
[ترجمه گوگل]نزدیک به 400 مارشال راه در کنترل جمعیت شرکت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]نزدیک به ۴۰۰ مارشال جاده در کنترل جمعیت شرکت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lancashire introduced extra crowd control measures for the Test and the one-day international.
[ترجمه گوگل]لنکاوی اقدامات کنترل جمعیت اضافی را برای آزمون و مسابقات بین المللی یک روزه معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]Lancashire تدابیر کنترل جمعیت بیشتری را برای تست و یک روزه بین المللی معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Second, it gets a head start on the crowd control that the rest of the service will require.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، در کنترل جمعیت که بقیه خدمات به آن نیاز خواهند داشت، یک شروع مهم می شود
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، یک سری از کنترل جمعیت شروع می شود که بقیه سرویس نیازمند آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These duties include crime prevention, crowd control, traffic control, operational duties, communication and community relation.
[ترجمه گوگل]این وظایف شامل پیشگیری از جرم، کنترل جمعیت، کنترل ترافیک، وظایف عملیاتی، ارتباطات و ارتباط با جامعه است
[ترجمه ترگمان]این وظایف عبارتند از پیش گیری از جرم، کنترل جمعیت، کنترل ترافیک، وظایف عملیاتی، ارتباطات و روابط اجتماعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The seven solutions address intrusion detection, crowd control, loitering, standing vehicles, forbidden direction or path of motion, camera triggering, and facility utilization.
[ترجمه گوگل]این هفت راه حل به تشخیص نفوذ، کنترل جمعیت، سرگردانی، وسایل نقلیه ایستاده، جهت یا مسیر حرکت ممنوع، فعال کردن دوربین و استفاده از امکانات می پردازند
[ترجمه ترگمان]این هفت راه حل تشخیص نفوذ، کنترل جمعیت، پرسه زدن، ایستادن، وسایل نقلیه ایستاده، جهت ممنوع یا مسیر حرکت، تریگر کردن دوربین، و کاربرد امکانات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Supervise crowd control at the main entrance and VIP rooms'entrance.
[ترجمه گوگل]نظارت بر کنترل جمعیت در ورودی اصلی و ورودی اتاق های VIP
[ترجمه ترگمان]Supervise کنترل جمعیت را در ورودی اصلی و ورودی اتاق های مهم کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Eye for an Eye: No longer breaks crowd control effects.
[ترجمه گوگل]چشم در برابر چشم: دیگر جلوه های کنترل جمعیت را نمی شکند
[ترجمه ترگمان]چشم برای چشم: دیگر تاثیرات کنترل جمعیت را تجزیه و تحلیل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A. We would rather adjust the crowd control durations to appropriate levels.
[ترجمه گوگل]الف ما ترجیح می دهیم مدت زمان کنترل جمعیت را در سطوح مناسب تنظیم کنیم
[ترجمه ترگمان]پاسخ: ما ترجیح می دهیم که مدت زمان کنترل جمعیت را به سطوح مناسب تنظیم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Psionicist excels at crowd control, and has a number of crowd control abilities.
[ترجمه گوگل]Psionistist در کنترل جمعیت عالی است و تعدادی توانایی کنترل جمعیت دارد
[ترجمه ترگمان]Psionicist در کنترل جمعیت برتری دارد و دارای تعدادی از توانایی های کنترل جمعیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are also trained in countryside preservation, crowd control, rock climbing, orienteering and expeditions.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین در زمینه حفاظت از حومه شهر، کنترل جمعیت، صخره نوردی، جهت یابی و اکسپدیشن آموزش دیده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در حفاظت روستایی، کنترل جمعیت، صخره نوردی، رشته صحرانوردی جهت یابی و سفره ای اکتشافی آموزش می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• keeping a large group of people in order

پیشنهاد کاربران

بپرس