crow about something

You know, no one likes it when you go around crowing about your successes in business
💎crow about something💎
and crow over something
1. Lit. [for a rooster] to cry out or squawk about something. The rooster was crowing about something—you never know what.
2. Fig. [for someone] to brag about something. Stop crowing about your successes! She is crowing over her new car
اصطلاح، با معادل فارسی:
*آدم گدا، این همه ادا*
( فرومایه ای که فخر فروشی کند. )
*افاده ها طبق طبق، سگ ها به دورش وق و وق*
( معمولا سگ ها به طرف ژنده پوش بی چیز پارس می کنند، بنابراین کسی که تازه به جایی رسیده نمی تواند در نزد کسی که سابقه فقر و بی نوایی اش را می داند فخرفروشی کند. )
- تعریف از خود کردن
- به رخ کشیدن
- ( به نوعی میشه گفت ) گنده گوزی
:Antonym
- eat crow
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM