crotchety

/ˈkrɑːt͡ʃəti//ˈkrɒt͡ʃɪti/

معنی: قلاب دار، قلاب مانند
معانی دیگر: آدم عجیب و غریب، خل، عوضی، بدعنق، قلاب سان، بلهوس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: crotchetiness (n.)
• : تعریف: given to peculiar whims and notions; capriciously stubborn; cantankerous.
متضاد: good-humored
مشابه: cantankerous, testy

جمله های نمونه

1. our arabic teacher was very crotchety
معلم عربی ما بسیار بد عنق بود.

2. The old woman had got very crotchety since being warmed up.
[ترجمه گوگل]پیرزن از زمانی که گرم شده بود بسیار قلاب‌دار شده بود
[ترجمه ترگمان]پیرزن از آن که گرم شده بود بسیار عجیب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was warm, gregarious, crotchety, and humorous.
[ترجمه گوگل]او خونگرم، صمیمی، خوش اخلاق و شوخ طبع بود
[ترجمه ترگمان]او گرم و gregarious و crotchety و خنده دار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was tired and crotchety.
[ترجمه گوگل]او خسته و فاق بود
[ترجمه ترگمان]او خسته و crotchety بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A lot of older people are crotchety because they've been complaining all their lives. (Down in Florida, my mother describes condo-association bickering as 'nitpicking in paradise.
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد مسن قلاب‌دار هستند، زیرا در تمام زندگی خود شکایت کرده‌اند (در پایین در فلوریدا، مادرم دعوای کاندوها را به‌عنوان «جلوگیری در بهشت» توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مسن خلق شده اند چون آن ها تمام زندگیشان شکایت کرده اند (در پایین فلوریدا، مادر من درگیری های مربوط به آپارتمان را به عنوان nitpicking در بهشت توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is a crotchety old man.
[ترجمه گوگل]او یک پیرمرد قلاب دار است
[ترجمه ترگمان]پیرمرد crotchety است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's hardly surprising that this bold, or perhaps crotchety, proposal was instantly controversial.
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که این پیشنهاد جسورانه، یا شاید قلابی، فوراً بحث برانگیز بود
[ترجمه ترگمان]عجیب نیست که این طرح جسورانه، یا شاید بد خلق، بلافاصله جنجال برانگیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His crotchety, even cruel behavior must be mischaracterized too.
[ترجمه گوگل]رفتار انحرافی و حتی بی‌رحمانه او نیز باید نادرست توصیف شود
[ترجمه ترگمان]حتی رفتار ظالمانه او نیز باید از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You grow old if you are irritable, crotchety, petulant, and cantankerous.
[ترجمه گوگل]اگر تحریک پذیر، دم دستی، متحجر و بداخلاق باشید، پیر می شوید
[ترجمه ترگمان]اگر شما پیر شوید پیر شدید، بد خلقی، کج خلق و بدخلق هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A lot of older people are crotchety because they've been complaining all their lives.
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد مسن قلاب‌دار هستند، زیرا در تمام زندگی خود شکایت کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مسن خلق شده اند چون آن ها تمام زندگیشان شکایت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On deadline day, the paper's crotchety general manager would suddenly appear over her shoulder, inspecting her work for errors.
[ترجمه گوگل]در روز ضرب‌الاجل، مدیر کل قلاب‌دار روزنامه ناگهان روی شانه‌اش ظاهر می‌شود و کار او را از نظر خطا بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]در روز مهلت، مدیر کل این روزنامه به طور ناگهانی بر روی شانه اش ظاهر می شود و کار او برای اشتباه را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But just when I get crotchety enough to start shopping for a shawl and rocking chair, along comes what may be the one meme on Twitter that actually warms the cockles of my heart: Follow Friday.
[ترجمه گوگل]اما درست زمانی که من آنقدر قلاب‌دار می‌شوم که خرید شال و صندلی گهواره‌ای را شروع می‌کنم، چیزی که ممکن است در توییتر یک الگوی رفتاری باشد که واقعاً دلم را گرم می‌کند: جمعه را دنبال کنید
[ترجمه ترگمان]اما درست وقتی که به اندازه کافی بد خلق شدم که شروع به خرید یک شال و یک صندلی گهواره ای کنم، همان چیزی است که در تویتر یک مم هست که قلب من را گرم می کند: از جمعه پیروی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By the time the meal began, the youngest children were getting tired and crotchety.
[ترجمه گوگل]وقتی غذا شروع شد، کوچک‌ترین بچه‌ها خسته و قلاب‌دار شده بودند
[ترجمه ترگمان]وقتی غذا شروع شد، کوچک ترین بچه ها خسته و بد خلق شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Meanwhile, in personal life he became a reasonably prosperous but crotchety landowner.
[ترجمه گوگل]در همین حال، در زندگی شخصی او به یک زمیندار نسبتاً مرفه اما قلابدار تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در خلال این احوال، او در زندگی شخصی یک مالک بسیار ثروتمند ولی crotchety شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قلاب دار (صفت)
crotchety

قلاب مانند (صفت)
crotchety

انگلیسی به انگلیسی

• having unusual ideas, eccentric, whimsical
someone who is crotchety is grumpy and easily irritated; an informal word.

پیشنهاد کاربران

This slang term refers to someone who is easily irritated or ill - tempered, often due to old age. It implies a state of being irritable and easily annoyed.
اصطلاح عامیانه
کسی که اغلب به دلیل کهولت سن به راحتی تحریک یا بدخلق می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

این حاکی از حالتی از تحریک پذیر بودن و به راحتی آزرده شدن است.
مثال؛
The crotchety old man yelled at the kids for playing too loudly.
One might say, “She’s become quite crotchety in her old age. ”
A person might comment, “He’s always crotchety when he’s hungry. ”

برخورد با
بدعنق
بدخلق
کج خلق
نچسب

بپرس