crosswind

/ˈkrɒswɪnd//ˈkrɒswɪnd/

معنی: باد مخالف
معانی دیگر: باد ناهمسو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a wind blowing at an angle across the path of an airplane, ship, or the like.

جمله های نمونه

1. Pre-flights complete, Ian lifts crosswind into the hover.
[ترجمه گوگل]قبل از پرواز کامل شد، ایان باد مخالف را به شناور می برد
[ترجمه ترگمان]Ian flights را به هوا بلند می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Circuits are flown without a crosswind or base leg, just a constant turn to or from the downwind.
[ترجمه گوگل]مدارها بدون باد متقابل یا پایه پایه، فقط یک چرخش ثابت به سمت یا از سمت پایین باد حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]مدارها بدون a و یا پایه پایه به سمت پایین پرواز می کنند، فقط یک تغییر مداوم به سمت راست یا از مسیر باد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A strong crosswind caused our gunboat to lay along.
[ترجمه گوگل]باد شدید متقابل باعث شد قایق توپدار ما دراز بکشد
[ترجمه ترگمان]یه crosswind قوی باعث ایجاد رابطه ما در کنار هم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Natural wind especially the crosswind has serious effect on the safety and economic operation of direct air-cooled units.
[ترجمه گوگل]باد طبیعی به ویژه باد متقابل بر ایمنی و عملکرد اقتصادی واحدهای مستقیم هوا خنک تأثیر جدی دارد
[ترجمه ترگمان]باد طبیعی به ویژه the تاثیر جدی بر ایمنی و عملکرد اقتصادی واحدهای هوایی مستقیم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Decreased the left crosswind correction as the airspeed increased.
[ترجمه گوگل]با افزایش سرعت هوا، تصحیح باد مخالف سمت چپ را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که سرعت هواپیما افزایش می یافت، تصحیح crosswind چپ را تصحیح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ship sailed laying along because of a crosswind.
[ترجمه گوگل]کشتی به دلیل باد متقابل دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]کشتی به خاطر of به حرکت در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Maybe next training we will fly in right crosswind. Prepare for it.
[ترجمه گوگل]شاید آموزش بعدی در باد مخالف راست پرواز کنیم برای آن آماده شوید
[ترجمه ترگمان]شاید تمرین بعدی ما به سمت راست پرواز کنیم آماده شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A strong crosswind caused our ship to lie along.
[ترجمه گوگل]باد شدید متقابل باعث شد کشتی ما در امتداد دراز بکشد
[ترجمه ترگمان]یه crosswind قوی باعث شد که کشتی ما به هم دروغ بگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fishing junk nearly keeled over in the crosswind.
[ترجمه گوگل]آشغال های ماهیگیری در باد متقابل نزدیک بود سرازیر شوند
[ترجمه ترگمان]این آشغال ماهی گیری نزدیک بود که در the گیر بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ship sailed laying along because of a strong crosswind.
[ترجمه گوگل]کشتی به دلیل باد شدید متقابل دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]کشتی به خاطر a قوی در حال حرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The photo at the bottom of the page shows a player teeing off in a left-to-right crosswind.
[ترجمه گوگل]عکس پایین صفحه بازیکنی را نشان می‌دهد که در باد مخالف چپ به راست حرکت می‌کند
[ترجمه ترگمان]عکس در پایین صفحه یک ضربه بازیکن را نشان می دهد که در سمت چپ - راست - راست قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you are in good practice, it is fun to discover just how accurate you can be with a crosswind landing.
[ترجمه گوگل]اگر تمرین خوبی دارید، کشف اینکه چقدر می‌توانید با یک فرود باد متقابل دقیق باشید، جالب است
[ترجمه ترگمان]اگر در تمرین خوبی باشید، جالب است که بدانید چقدر دقیق می توانید با یک فرود crosswind برخورد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your first attempts in a light breeze will probably get no further than the crosswind point.
[ترجمه گوگل]اولین تلاش شما در یک نسیم ملایم احتمالاً از نقطه باد متقابل فراتر نخواهد رفت
[ترجمه ترگمان]اولین تلاش شما در یک نسیم ملایم، احتمالا بیش از نقطه شروع نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this situation we need to step the right footboard of rudder and rotate the column to the left in compensate for the left crosswind affection.
[ترجمه گوگل]در این شرایط، ما باید پایه سمت راست سکان را گام برداریم و ستون را به سمت چپ بچرخانیم تا محبت باد مخالف سمت چپ را جبران کنیم
[ترجمه ترگمان]در این شرایط لازم است که ستون سمت راست سکان را پیاده کرده و ستون سمت چپ را برای جبران محبت های crosswind چپ بچرخانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Installation of wind barriers is the major means to assure traffic safety under strong crosswind.
[ترجمه گوگل]نصب موانع باد وسیله اصلی برای اطمینان از ایمنی تردد در شرایط باد شدید است
[ترجمه ترگمان]نصب موانع باد ابزار اصلی برای تضمین ایمنی ترافیک تحت فشار قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باد مخالف (اسم)
crosswind, headwind

تخصصی

[نساجی] پیچش تقاطعی نخ ( روی بوبین نخ )

انگلیسی به انگلیسی

• wind blowing across the course of a ship or aircraft
a crosswind is a strong wind that blows across the direction that vehicles or ships and aircraft are travelling in, and that makes it difficult for them to keep moving steadily forward.
wind blowing at a right angle (to an aircraft, boat, etc.)

پیشنهاد کاربران

باد جانبی
بادی که زاویه دارد
crosswind ( حمل ونقل هوایی )
واژه مصوب: باد پهلو
تعریف: بادی که جهت وزش آن با مسیر یا جهت باند زاویه دارد
باد عرضی

بپرس