1. then he reached the main crossroad of his life. . .
سپس به مرحله ی حساس زندگی خود رسید . . .
2. he came by way of a crossroad
او از طریق تقاطع آمد.
3. I'll stop for you at the crossroads.
[ترجمه گوگل]من برای شما سر چهارراه توقف خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]سر چهار راه منتظرت می مونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The two vans collided at the crossroads.
[ترجمه گوگل]دو وانت در چهارراه با هم برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]دوتا ون که به تقاطع نزدیک شده بودند به هم برخورد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Turn left at the next crossroads.
6. The car conked out at the crossroads.
[ترجمه گوگل]ماشین سر چهارراه به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]اتومبیل در چهار راه به هم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Turn right at the first crossroads.
8. Take the left fork at the crossroads.
9. Turn left at the crossroads into Clay Lane.
[ترجمه گوگل]در چهارراه به سمت چپ بپیچید و به Clay Lane بروید
[ترجمه ترگمان]در تقاطع به جاده کلی لین بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Take a right turn at the crossroads.
11. The traffic policeman took his stand at the crossroads.
[ترجمه گوگل]پلیس راهنمایی و رانندگی سر چهارراه ایستاد
[ترجمه ترگمان]پلیس راهنمایی و رانندگی در تقاطع شرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We came to a crossroads.
13. He's at a crossroads in his career—either he stays in his current job and waits for promotion, or he accepts this new post in Brazil.
[ترجمه گوگل]او در یک دوراهی در حرفه خود قرار دارد - یا در شغل فعلی خود باقی می ماند و منتظر ترفیع است، یا این پست جدید را در برزیل می پذیرد
[ترجمه ترگمان]او در مسیر شغلی خود قرار دارد - یا او در شغل فعلی خود می ماند و در انتظار ترفیع می ماند، یا این پست جدید را در برزیل می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He had reached a crossroads in his career.
[ترجمه گوگل]او در کار خود به یک دوراهی رسیده بود
[ترجمه ترگمان]او به سر دوراهی رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید