crossed


معمارى : چلیپایى

جمله های نمونه

1. civilians crossed the border to escape the carnage
غیرنظامیان به این سوی مرز آمدند تا از کشتار همگانی در امان باشند.

2. he crossed the border by stowing away in the trunk of a car
با پنهان شدن در صندوق عقب اتومبیل از مرز گذشت.

3. he crossed together two flowers and came up with this flower
او دو گل را با هم پیوند زد و این گل را به وجود آورد.

4. it crossed my mind that i first had to lock the door
به فکرم رسید که باید اول در را قفل کنم.

5. she crossed the border illegally
او به طور غیرقانونی از مرز رد شد.

6. they crossed the atlantic on a luxury liner
آنان با یک کشتی مجلل مسافری از اقیانوس اطلس گذشتند.

7. they crossed the border
آنان از مرز رد شدند.

8. we crossed each other in a crowded hallway
در یک راهرو شلوغ از کنار هم رد شدیم.

9. farhad was crossed in love
فرهاد در عشق ناکام شد.

10. he has crossed me at every turn
تا توانسته چوب لای چرخم گذاشته است.

11. the priest crossed himself three times
کشیش سه بار نشان صلیب را بر (سینه ی) خود کشید.

12. the ship crossed the ocean
کشتی از اقیانوس رد شد.

13. the wires were crossed
سیم ها اتصالی کردند.

14. once again our paths crossed
یک بار دیگر سر و کارمان با هم افتاد.

15. jahangir left his seat and crossed the carriage to where i was sitting
جهانگیر صندلی خود را ترک کرد و به این سوی واگن مسافری که من نشسته بودم آمد.

16. have (or keep) one's fingers crossed
برای چیزی یا کاری نگران بودن یا دعا کردن،خدا خدا کردن

17. native women poising baskets full of fruits on their heads crossed the river
زن های بومی در حالی که سبد پر از میوه روی سرخود حمل می کردند از رودخانه عبور کردند.

18. he first wrote his name on top of the letter; then he crossed it off
ابتدا نام خودش را بالای نامه نوشت و سپس آن را خط زد.

19. The old man crossed himself as he entered the church.
[ترجمه گوگل]پیرمرد هنگام وارد شدن به کلیسا به صلیب روی خود کشید
[ترجمه ترگمان]پیرمرد هنگام ورود به کلیسا از روی صلیب گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Let's just keep our fingers crossed that he is not too bad.
[ترجمه گوگل]بیایید فقط انگشتانمان را روی هم بگذاریم که او خیلی بد نیست
[ترجمه ترگمان]بذار فقط fingers رو رد کنیم که اون قدرها هم بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. She crossed over to Japan in 1990.
[ترجمه گوگل]او در سال 1990 به ژاپن رفت
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۹۰ به ژاپن رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. I think we've got our lines crossed somewhere . I said Venice, not Vienna.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم ما در جایی از مرزها عبور کرده ایم گفتم ونیز نه وین
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم ما از جایی عبور کردیم من گفتم ونیز، نه وین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. He crossed to the other side of the room.
[ترجمه گوگل]به طرف دیگر اتاق رفت
[ترجمه ترگمان]به طرف دیگر اتاق رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The jet had crossed into Russian airspace.
[ترجمه گوگل]این جت وارد حریم هوایی روسیه شده بود
[ترجمه ترگمان]جت به حریم هوایی روسیه برخورد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] متقاطع، صلیب گونه، چلیپایی

انگلیسی به انگلیسی

• marked with a cross; signed with an x; placed one over another; marked with two parallel lines

پیشنهاد کاربران

went from one side to the other
crossed ( adj )
to annoy someone by not doing or saying what they want:
I wouldn't cross him if I were you, not if you value your life.
من اگه جای تو بودم ( پا روی دمش نمی ذاشتم ) ، البته اگه جونت برات مهمه.
عصبانی
کسی که پا روی دمش گذاشتن یا پا روی دم کسی گذاشتن
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/crossed
طرف دیگر ( مثلا طرف دیگر خیابان )
از دست کسی ناراحت شدن

رد شدن
عبور کردن

بپرس