cross town


وابسته به سرتاسر شهر،سراسری،میان شهری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: running or extending across the longitudinal axis, and main thoroughfares, of a city.

- a crosstown bus
[ترجمه گوگل] یک اتوبوس بین شهری
[ترجمه ترگمان] یک اتوبوس crosstown
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a crosstown expressway
[ترجمه گوگل] یک بزرگراه کراس تاون
[ترجمه ترگمان] یه بزرگراه وسط شهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: across a town or city.

- This subway line runs crosstown.
[ترجمه گوگل] این خط مترو از کراس تاون عبور می کند
[ترجمه ترگمان] این خط مترو داره از بین میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. cross-town traffic
رفت و آمد (ترافیک) از این سو به آن سوی شهر

2. a cross-town bus
اتوبوس سراسری شهر

3. Could we possibly be going to have a bridleway instead of a new cross-town route?
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است بجای یک مسیر جدید بین شهری، یک پل بند داشته باشیم؟
[ترجمه ترگمان]امکانش هست که به جای یه مسیر جدید در شهر \"bridleway\" داشته باشیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Take the crosstown bus and get off at Jones Park.
[ترجمه گوگل]سوار اتوبوس کراس تاون شوید و در جونز پارک پیاده شوید
[ترجمه ترگمان]اتوبوس crosstown را بردارید و در پارک جونز پیاده شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He drove a city bus crosstown to pay off debts.
[ترجمه گوگل]او برای پرداخت بدهی های خود با اتوبوس شهری در چهارراه شهر رانندگی کرد
[ترجمه ترگمان]او یک اتوبوس شهری را وادار به پرداخت دیون خود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Crosstown rival Huawei would be well advised to make similar moves.
[ترجمه گوگل]به رقیب کراس تاون هواوی به خوبی توصیه می شود که اقدامات مشابهی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]Crosstown رقیب Huawei به خوبی توصیه می شود حرکت های مشابهی انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unlike crosstown rival UBS AG, Credit Suisse didn't accept government funds, opting instead to replenish its capital privately.
[ترجمه گوگل]برخلاف رقیب کراس‌تاون UBS AG، Credit Suisse بودجه دولتی را نپذیرفت و در عوض ترجیح داد سرمایه خود را به صورت خصوصی دوباره پر کند
[ترجمه ترگمان]بر خلاف رقیب crosstown، UBS AG، کردیت سویس بودجه دولت را قبول نکرد، به جای آن سرمایه خود را به طور خصوصی پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The crosstown rival Lakers, meanwhile, are trying to ensure themselves of some extra games there in the playoffs.
[ترجمه گوگل]در همین حال، لیکرز، رقیب کراس‌تاون، در تلاش است تا از چند بازی اضافی در پلی‌آف مطمئن شود
[ترجمه ترگمان]در همان حال، رقیب crosstown لیکرز در تلاش برای کسب اطمینان از خود در مورد بازی های بیشتر در بازی های حذفی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How can this be agreed with the present proposal for the new crosstown route?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان با پیشنهاد حاضر برای مسیر جدید کراس تاون موافقت کرد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان با پیشنهاد حاضر برای مسیر جدید crosstown موافقت کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The premise is described in a Disney statement as, "East meets West in a classic love triangle set against the crosstown school rivalry between the East High Wildcats and West High Knights. "
[ترجمه گوگل]این فرضیه در بیانیه دیزنی چنین توصیف شده است: "شرق با غرب در یک مثلث عشقی کلاسیک روبرو می شود که در برابر رقابت مدرسه ای بین گربه های وحشی شرقی و شوالیه های وست بالا قرار دارد "
[ترجمه ترگمان]این فرض در یک بیانیه دیزنی توضیح داده می شود، \" شرق با غرب در یک مثلث عشقی کلاسیک در مقابل رقابت مدرسه crosstown بین بزرگان و شهسواران غربی شرق دیدار می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Posada said one of the reasons he rebuffed a strong financial push from the crosstown Mets was the lack of a DH in the NL.
[ترجمه گوگل]پوسادا گفت که یکی از دلایلی که او فشار مالی شدیدی را از ناحیه متس رد کرد، فقدان DH در NL بود
[ترجمه ترگمان]Posada گفت یکی از دلایلی که او فشار مالی قوی از the Mets Mets را رد کرد فقدان یک DH بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I spent my first two hours in Bangkok stuck in crosstown traffic.
[ترجمه گوگل]دو ساعت اولم را در بانکوک گذراندم که در ترافیک بین شهری گیر کرده بودم
[ترجمه ترگمان]من دو ساعت اول را در Bangkok در ترافیک crosstown گذراندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here, Murdoch, left, meets with senior editors at the Post in the wake of a 1978 citywide press strike, when employees at the paper reached an agreement with management before their crosstown rivals.
[ترجمه گوگل]در اینجا، مرداک، سمت چپ، در پی اعتصاب مطبوعاتی سراسر شهر در سال 1978، زمانی که کارکنان روزنامه قبل از رقبای خود با مدیریت به توافق رسیدند، با سردبیران ارشد پست ملاقات می کند
[ترجمه ترگمان]در اینجا، مرداک، چپ، با سردبیران ارشد در پست پس از اعتصاب مطبوعاتی در سال ۱۹۷۸ ملاقات می کند، زمانی که کارمندان در این مقاله با مدیریت پیش از رقبای crosstown به توافق رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Taxis. Cabs are a dependable - and relatively inexpensive - way to get around the city, though it's best to avoid taking one crosstown during the middle of the day.
[ترجمه گوگل]تاکسی ها تاکسی ها یک راه قابل اعتماد - و نسبتاً ارزان - برای رفت و آمد در شهر هستند، اگرچه بهتر است در وسط روز از یک کراس تاون خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]تاکسی Cabs یک روش قابل اعتماد و نسبتا ارزان برای رسیدن به اطراف شهر هستند، هر چند که بهتر است از گرفتن یک crosstown در طول روز اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Despite the warnings of the media and of my several friends, I made my way from my Downtown Manhattan digs crosstown to Chinatown for my first Fung Wah experience.
[ترجمه گوگل]علی‌رغم هشدارهای رسانه‌ها و چندین دوستم، من برای اولین تجربه‌ی خود از Fung Wah از محل حفاری‌های مرکز شهر منهتن به محله چینی‌ها راه افتادم
[ترجمه ترگمان]علی رغم هشدارها و هشدارهای رسانه ها و چندین نفر از دوستانم، من راه خود را از مرکز شهر منهتن در digs تا محله چینی ها برای اولین تجربه Fung واه پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. But unveiling Chien - Ming Wang for the closing act of this crosstown rivalry was downright mean - spirited.
[ترجمه گوگل]اما پرده برداری از Chien - مینگ وانگ برای عمل پایانی این رقابت بین شهری کاملاً بد - روحیه بود
[ترجمه ترگمان]اما پرده برداری از Chien - مینگ وانگ برای پایان دادن به این رقابت crosstown، به معنای spirited بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• located on the other side of town; crossing through an entire town (as in a road)

پیشنهاد کاربران

بپرس