cross over

پیشنهاد کاربران

گذشتن از روی
1 -
To physically move across a boundary, such as a bridge, river, or international line
حرکت فیزیکی کردن در طول یک محدوده، مانند یک پل، رودخانه، یا خط بین المللی، عبور کردن
We must cross over the border to enter the neighboring country.
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
To transition from one state or condition to another, including changing loyalties or affiliations
انتقال/تغییر از یک حالت یا شرایط به حالت دیگر کردن، از جمله تغییر وفاداری یا وابستگی
The politician crossed over and voted against his own party.
3 -
To extend the influence or impact of something, such as an idea or person, to a wider audience
گسترش دادن تأثیر یا نفوذ چیزی، مانند یک ایده یا شخص، به مخاطبان گسترده تری
The band hopes to cross over to a larger global market.
4 -
To achieve success or popularity in a separate but related field or genre
رسیدن به موفقیت یا محبوبیت در زمینه یا ژانری جداگانه اما مرتبط
The actor successfully crossed over from theater to film.
5 -
To refer to passing away or dying
اشاره به درگذشت یا مردن
Grandpa finally crossed over after a long battle with cancer.

منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/cross-over• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cross-over
تبادل متقاطع ژن ها ( زیست شناسی )
to start to affect a new group of people, animals, or things: یکی معنی دیگر هم �تحت تأثیر قرار دادن� می تواند باشد.
همپوشانی ( در ادبیات و سینما )
( آریانپور ) : ( در انتخابات ) رأی دادن به کاندید حزب دیگر
[فعل] گذار؛ پا گذاشتن به؛ از حوزه ای به حوزه ی دیگر رفتن؛
[اسم] گذرگاه؛ پیاده گذر
عبور کردن از یک حزب
تغییر نظر سیاسی دادن
cross over ( علوم نظامی )
واژه مصوب: روگذر
تعریف: عبور یک هواگرد به صورت عرضی از فراز هواگرد دیگر

بپرس