cross examine

/ˈkrɒsɪgˈzæmən//krɒsɪɡˈzæmɪn/

(حقوق) بازپرسی کردن، استنطاق کردن، بازجویی کردن، (پیگیرانه و دقیق) مورد پرسش قرار دادن، بازجویی کردن استنطاق کردن ,پرسش کردن از,بدقت جویاشدن از

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cross-examines, cross-examining, cross-examined
مشتقات: cross-examination (n.), cross-examiner (n.)
(1) تعریف: to question thoroughly and insistently, often for the purpose of comparing responses with those of earlier questioning.

(2) تعریف: to question (a witness who has testified for the other side).

انگلیسی به انگلیسی

• investigate a witness which is representing the other side (in a legal case); repeatedly question in order to confirm the information previously given
if you are cross-examined, for example during a trial in a court of law, you are questioned about evidence or information that you have already given.

پیشنهاد کاربران

۱. بازپرسی کردن. بازجویی کردن. استنطاق کردن ۲. سوال پیچ کردن ۳. ( پیگیرانه و دقیق ) مورد پرسش قرار دادن
مثال:
They sent a couple of detective to cross examine me.
آنها چند تایی کارآگاه فرستادند تا از من بازپرسی {و بازجویی} کنند.
تحقیقات دادگاه از طریق مواجهه شهود و طرفین دعوی
cross examine = زیرپاکشی کردن ( از زیر زبون کسی حرف کشیدن - یعنی یک نفر رو وادار کنی اسرار و رازهاش و اون چیزایی که میدونه رو بگه و افشا کنه مثالش سوالایی هست که تو دادگاه وکلا از کسایی که تو جایگاه شهود قرار میگیرن میپرسن تا حقیقت برملا بشه )
...
[مشاهده متن کامل]

But don’t waste your time trying to cross - examine me
وقتتون رو اما هدر ندین ازم زیرپاکشی کنین

سین جیم کردن
راستی آزمایی از طریق پرسش و پاسخ در دادگاه
سوال کردن از شاهدین درباره ی شهادتی که داده اند تا انها را به چالش بکشند . وشهادت انها را بی اعتبار کنند
روبرو کردن، سوال و جواب کردن، به چالش کشیدن، مورد بازجویی قراردادن ( که وکلا به منظور رسیدن به جزئیات دقیق و یا بی اعتبار کردن شهودِ طرفِ مقابل که درجایگاه شهود قرار گرفته، انجام می دهند ) ( تمامِ این پروسه مربوط به دادگاههای کشورهای غربی است )
باز جویی کردن

بپرس