cross cutting

تخصصی

[سینما] برش متقاطع - پیوند متناوب - تدوین موازی - مونتاژ متقاطع - مونتاژ منقطع

انگلیسی به انگلیسی

• act of cutting across

پیشنهاد کاربران

متداخل، متقاطع
در سینما، برش های موازی، تدوین موازی
in British English
ADJECTIVE
linking traditionally separate or independent parties or interests
a multi - agency, cross - cutting approach on drugs
مشترک،
برای استحکام اسکلت حالت ضربدری بین ستون ها آهن می زنند ( جوش می دهند ) چنین مفهومی مورد نظر است ولی یک کلمه مناسب لازم است این مفهوم را برساند
...
[مشاهده متن کامل]

فرابخشی
فراگیر
متلاقی
مشترک الحوزه
چندگانه
دوجانبه
بریدگی اریب - بریدگی مورب - قطع شدگی متقاطع - غیرموازی
به معنای متقابل و هم گاهی به معنای متقاطع نیز به کار رفته است.
چند جانبه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس