1. cross-country skiing
اسکی صحرایی
2. a cross-country flight
پرواز سراسری (با هواپیما)
3. he walked cross-country to school
او میان بر (از میان دشت و صحرا) به مدرسه رفت.
4. a 10 kilometer cross-country race
مسابقه ی دو صحرایی ده کیلومتری
5. The good cross country horse must think forwards at all times.
[ترجمه گوگل]اسب کراس کانتری خوب باید همیشه به جلو فکر کند
[ترجمه ترگمان]اسب دهاتی خوب باید همیشه به جلو و جلو فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But Krich and Mei also drive cross country twice and the report from the heartland is moving.
[ترجمه گوگل]اما کریچ و می نیز دو بار در کراس کانتری رانندگی می کنند و گزارش از هارتلند متحرک است
[ترجمه ترگمان]اما Krich و Mei نیز دو بار از کشور عبور می کنند و گزارش از سرزمین مرکزی در حال حرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Cross country treks are tailored to suit individual ability.
[ترجمه گوگل]سفرهای متقابل کانتری متناسب با توانایی فردی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]treks های کراس کانتری متناسب با توانایی فرد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But one mile cross country is a big challenge for many of these youngsters.
[ترجمه گوگل]اما یک مایل کراس کانتری چالش بزرگی برای بسیاری از این جوانان است
[ترجمه ترگمان]اما یک مایل از کشور یک چالش بزرگ برای بسیاری از این جوانان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Oxford City Women's cross country team has struck gold.
[ترجمه گوگل]تیم کراس کانتری زنان شهر آکسفورد موفق به کسب طلا شد
[ترجمه ترگمان]تیم فوتبال زنان شهر آکسفورد مدال طلا گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You gotta stay active. I was in track, cross country and basketball in high school, but once I started college, the running and basketball began to slowly fade away.
[ترجمه گوگل]باید فعال بمونی من در دبیرستان در پیست، کراس کانتری و بسکتبال بودم، اما زمانی که دانشگاه را شروع کردم، ورزش دویدن و بسکتبال کم کم از بین رفت
[ترجمه ترگمان] تو باید فعال بمونی من در track و بسکتبال و بسکتبال در دبیرستان بودم، اما وقتی دانشگاه را شروع کردم، بسکتبال و بسکتبال شروع به محو شدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A cross country and track athlete, Cassey encourages teens looking for an outlet to seek activities such as sports teams as a means of finding acceptance.
[ترجمه گوگل]کیسی که یک ورزشکار کراس کانتری و پیست است، نوجوانان را تشویق می کند که به دنبال راهی برای جستجوی فعالیت هایی مانند تیم های ورزشی به عنوان وسیله ای برای پذیرش باشند
[ترجمه ترگمان]A یک ورزش کار دو طرفه و ورزش کار حرفه ای نوجوانان را تشویق می کند تا به دنبال راهی برای یافتن فعالیت هایی مانند تیم های ورزشی به عنوان ابزاری برای کسب پذیرش باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Nordic skiing includes cross country racing, ski jumping and the Nordic Combines.
[ترجمه گوگل]اسکی نوردیک شامل مسابقات کراس کانتری، پرش با اسکی و کمباین نوردیک است
[ترجمه ترگمان]اسکی شمالی شامل مسابقات اسب دوانی، پرش با اسکی و the اسکاندیناوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. "I went with cross country skiing because I like that endorphin rush and it's fun being out in the woods and it's fun being on the slopes," Halsted said.
[ترجمه گوگل]هالستد گفت: "من با اسکی کراس کانتری رفتم، زیرا از آندورفین راش خوشم میآید و بیرون بودن در جنگل و رفتن در پیستها لذت بخش است "
[ترجمه ترگمان]هال هال گفت: \" من با اسکی کراس کانتری همراه شدم، چون من این هجوم اندورفین را دوست دارم و لذت بردن از آن در جنگل و لذت بردن از آن در سراشیبی است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I was in track, cross country and basketball in high school, but once I started college, the running and basketball began to slowly fade away.
[ترجمه گوگل]من در دبیرستان در پیست، کراس کانتری و بسکتبال بودم، اما زمانی که دانشگاه را شروع کردم، ورزش دویدن و بسکتبال کم کم از بین رفت
[ترجمه ترگمان]من در track و بسکتبال و بسکتبال در دبیرستان بودم، اما وقتی دانشگاه را شروع کردم، بسکتبال و بسکتبال شروع به محو شدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Cycling, water running, cross country skiing and using an elliptical trainer burn decent amounts of calories without the pounding of running.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری، دویدن در آب، اسکی کراس کانتری و استفاده از مربی بیضوی، بدون تپش دویدن، مقدار مناسبی کالری می سوزانند
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری، آب دویدن، اسکی کراس کانتری و استفاده از مربی بیضوی، مقدار مناسب کالری را بدون سرعت دویدن، به آتش می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید