cropping


معنی: سرشاخه زنی
معانی دیگر: چیدن کامپیوتر : اراستن

جمله های نمونه

1. The horses were quietly cropping the grass.
[ترجمه گوگل]اسب ها بی سر و صدا علف ها را می چیدند
[ترجمه ترگمان]اسب ها به آرامی علف ها را درو می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your name kept cropping up in conversation.
[ترجمه گوگل]نام شما مدام در مکالمه ظاهر می شد
[ترجمه ترگمان]اسم تو هم در این مورد از هم جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her name keeps cropping up everywhere.
[ترجمه گوگل]نام او مدام در همه جا به چشم می خورد
[ترجمه ترگمان]نام او به همه جا سرایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They are cropping wheat.
[ترجمه گوگل]در حال کشت گندم هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها گندم را درو می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her name keeps cropping up in conversation.
[ترجمه گوگل]نام او مدام در مکالمه ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]نام او مدام در حال صحبت کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Other mannequins are following her lead, cropping and coloring at a pretty pace.
[ترجمه گوگل]مانکن‌های دیگر از او پیروی می‌کنند، برش و رنگ‌آمیزی با سرعت بسیار خوبی انجام می‌دهند
[ترجمه ترگمان]نمونه های دیگری از mannequins به پیروی از او، رنگ آمیزی و رنگ آمیزی آن ها با سرعت زیبایی پیروی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In recent years cropping had taken over from livestock particularly on part-time farms.
[ترجمه گوگل]در سال‌های اخیر، کشت از دام‌ها به‌ویژه در مزارع نیمه وقت گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر محصولات کشاورزی به ویژه در مزارع بخشی از احشام گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ads keep cropping up from time to time in different papers, so I assume business must be good.
[ترجمه گوگل]تبلیغات هر از گاهی در مقالات مختلف ظاهر می شود، بنابراین من فرض می کنم تجارت باید خوب باشد
[ترجمه ترگمان]آگهی های شما از زمان به زمان در مقالات مختلف کراپ می شوند، بنابراین فرض می کنم کسب وکار باید خوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This type of arable cropping could contribute greatly to the income of smaller units.
[ترجمه گوگل]این نوع کشت زراعی می تواند کمک زیادی به درآمد واحدهای کوچکتر کند
[ترجمه ترگمان]این نوع از کشت قابل کشت می تواند به میزان زیادی به درآمد واحدهای کوچک تر کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No method of working, system of cropping or financial arrangement is sacred or unalterable.
[ترجمه گوگل]هیچ روش کار، سیستم کشت یا ترتیب مالی مقدس یا غیرقابل تغییر نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ روش کار، سیستم کراپ یا ترتیبات مالی، مقدس و یا تغییرناپذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Farmers employ mixed cropping systems and plant local cultivars with some resistance to pests.
[ترجمه گوگل]کشاورزان از سیستم های کشت مخلوط استفاده می کنند و ارقام محلی را با مقاومت کمی در برابر آفات می کارند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان از سیستم های cropping ترکیبی استفاده می کنند و cultivars محلی را با مقاومت در برابر آفات پرورش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Areas include compositing - merging images, colour correction, cropping and erasing the strings from special effect sequences.
[ترجمه گوگل]زمینه ها شامل ترکیب - ادغام تصاویر، تصحیح رنگ، برش و پاک کردن رشته ها از دنباله های جلوه های ویژه است
[ترجمه ترگمان]حوزه های ترکیبی شامل ترکیب ترکیب، تصحیح رنگ، کراپ کردن و پاک کردن رشته ها از توالی اثر ویژه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Be careful when you walk in this field; there are lots of rocks cropping up.
[ترجمه گوگل]هنگام قدم زدن در این میدان مراقب باشید سنگ های زیادی در حال رشد هستند
[ترجمه ترگمان]زمانی که در این زمینه پیاده روی می کنید مراقب باشید؛ تعداد زیادی صخره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Be careful when you walk in this field; there are lots of rocks cropping out.
[ترجمه گوگل]هنگام قدم زدن در این میدان مراقب باشید سنگ های زیادی در حال بیرون آمدن هستند
[ترجمه ترگمان]زمانی که در این زمینه پیاده روی می کنید مراقب باشید؛ تعداد زیادی صخره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرشاخه زنی (اسم)
cropping, lopping

تخصصی

[سینما] برش قاب [در دستگاه تله سینما]
[کامپیوتر] آراستن ؛ چیدن
[زمین شناسی] یک مترادف مذموم برای رخنمون
[نساجی] پرزگیری پارچه - روکارگیری قالی - تراش

انگلیسی به انگلیسی

• cutting; trimming of the edges of a picture in graphics programs (computers)

پیشنهاد کاربران

cropping ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: حاشیه‏گیری
تعریف: حذف حاشیه‏های تصویر، معمولاً با استفاده از پوشانه ( mask )
برش زدن

بپرس