crookedness


معنی: خمیدگی، عوج
معانی دیگر: کجی ,کژی ,خمیدگی ,نادرستی ,ناراستی

جمله های نمونه

1. The crookedness of the stairway make it hard for the child to get up.
[ترجمه گوگل]کج بودن راه پله، بلند شدن را برای کودک سخت می کند
[ترجمه ترگمان]سرعت بالای پلکان باعث می شود که کودک از خواب بلند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The five attitudes, such as imperfection, emptiness, crookedness, clumsiness, and stuttering have a common character. They are modest, self-effacement, self-restraint and following-up.
[ترجمه گوگل]پنج نگرش مانند نقص، پوچی، کج بودن، دست و پا چلفتی و لکنت دارای ویژگی مشترک هستند آنها متواضع، خویشتن داری، خویشتن داری و پیگیری هستند
[ترجمه ترگمان]پنج نگرش، مانند نقص، تهی بودن، crookedness، بی دست و پا، و لکنت دارای ویژگی مشترکی هستند آن ها فروتن، خود -، خویشتن داری و پی گیری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We enjoy the straight crookedness of a good walking stick.
[ترجمه گوگل]ما از کج بودن یک عصای خوب لذت می بریم
[ترجمه ترگمان]از عدم تقارن مستقیم یک چوب متحرک لذت می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Moreover, the influence of initial crookedness would be reduced as slenderness ratio and bending moment are increased.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، با افزایش نسبت باریکی و گشتاور خمشی، تأثیر کجی اولیه کاهش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تاثیر of اولیه به عنوان ضریب لاغری و گشتاور خمشی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Crookedness will occur when one side is stiffer, not if both sides are equal.
[ترجمه گوگل]کج شدن زمانی رخ می دهد که یک طرف سفت تر باشد، نه اگر هر دو طرف مساوی باشند
[ترجمه ترگمان]زمانی اتفاق می افتد که یک طرف سنگین تر باشد، نه اگر دو طرف برابر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All sorts of crookedness mean death.
[ترجمه گوگل]همه جور کج کاری یعنی مرگ
[ترجمه ترگمان]همه نوع of، منظورم مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are aware of their own crookedness and deceit as they engage in their personal war of light and darkness.
[ترجمه گوگل]آنها از کج بودن و فریبکاری خود آگاه هستند که درگیر جنگ شخصی نور و تاریکی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها از فریب و فریب خود آگاه هستند و در جنگ شخصی خود با نور و تاریکی درگیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The crookedness of the stairway made it hard for the child to get up.
[ترجمه گوگل]کج بودن راه پله باعث شد کودک به سختی از جایش بلند شود
[ترجمه ترگمان]crookedness پلکان مانع از آن می شد که کودک از جا برخیزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This stiffness leads to crookedness in the paces.
[ترجمه گوگل]این سفتی منجر به کج شدن سرعت ها می شود
[ترجمه ترگمان]این سفتی در دو قدمی کج و معوج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All sorts of crookedness mean death. All sorts of sincerity all called the Eternal.
[ترجمه گوگل]همه جور کج کاری یعنی مرگ انواع اخلاص که همه آنها را ابدی می نامند
[ترجمه ترگمان]همه نوع of، منظورم مرگ است همه جور صداقت و صداقت همه ابدی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You know as a matter of fact there is nothing as old as crookedness.
[ترجمه گوگل]شما می دانید که در واقع هیچ چیز به اندازه کج بودن قدیمی نیست
[ترجمه ترگمان]شما می دانید که در حقیقت هیچ چیز به اندازه عدم تقارن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She resolutely refused to believe that her father was in any way connected with any crookedness.
[ترجمه گوگل]او قاطعانه از این باور که پدرش به هر نحوی با هر گونه کج کاری مرتبط است امتناع کرد
[ترجمه ترگمان]با عزم جزم باور نمی کرد که پدرش با هر نوع عدم تقارن ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In dressage competitions, the judges deduct a fair number of points for crookedness .
[ترجمه گوگل]در مسابقات درساژ، داوران به دلیل کج بودن تعداد زیادی امتیاز کسر می کنند
[ترجمه ترگمان]در مسابقات درساژ، داوران تعداد زیادی از نقاط را برای crookedness کسر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She resolutely refuses to believe that her father was in any way connected with any crookedness.
[ترجمه گوگل]او قاطعانه قبول نمی کند که پدرش به هر نحوی با هر گونه کج کاری مرتبط باشد
[ترجمه ترگمان]با عزم جزم قبول نکرد که پدرش با هر نوع عدم تقارن ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خمیدگی (اسم)
incline, bend, slouch, bent, curve, flexure, batter, curvature, hogging, flexion, stoop, crankle, tortuosity, droop, circumflexion, inflection, crookedness, inflexion, flection, nutation

عوج (اسم)
crookedness, distortions

تخصصی

[عمران و معماری] انحنا - اعوجاج - کج شدگی

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being curved; dishonesty

پیشنهاد کاربران

کجی، عوج. نادرستی
مثال:
All praise belongs to Allah who has sent down the Book to His servant and did not let any crookedness be in it.
همه ستایش ها برای خدایی است که این کتاب را بر بنده اش نازل کرد. و اجازه نداد در آن هیچ کژی {و عوج و نادرستی} قرار گیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

� الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَىٰ عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا�

بپرس