cronyism

/ˈkroʊniˌɪzəm//ˈkrəʊniˌɪzəm/

(به ویژه در کارهای سیاسی و انتصاب) رفیق بازی، پارتی بازی (به سود دوستان)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: partiality or favoritism to one's close friends, esp. in giving political appointments or business contracts.

جمله های نمونه

1. Many small town mayor and city official practice cronyism.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شهردارهای شهر کوچک و مقامات رسمی شهر، همبستگی را انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهرداری کوچک و شهردار شهر در حال تمرین cronyism هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nepotism and cronyism are prov ing his downfall.
[ترجمه گوگل]خویشاوندی و دوستی، سقوط او را ثابت می کند
[ترجمه ترگمان]Nepotism و cronyism باعث سقوط اون میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then, after cries of cronyism, the agency was dropped.
[ترجمه گوگل]سپس، پس از فریادهای دوستی، آژانس کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]سپس، پس از فریاد of، آژانس از جا افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cronyism, bribery and dishonesty were also cited.
[ترجمه گوگل]همجنس گرایی، رشوه خواری و عدم صداقت نیز ذکر شد
[ترجمه ترگمان]cronyism، رشوه خواری و عدم صداقت نیز ذکر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nepotism, cronyism and favoritism are rampant.
[ترجمه گوگل]خویشاوندی، دوستی و طرفداری بیداد می کند
[ترجمه ترگمان]Nepotism، دوست گرایی و طرفداری، شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Labour accused David Cameron of cronyism over the decision to give a knighthood to Paul Ruddock.
[ترجمه گوگل]حزب کارگر دیوید کامرون را به خاطر تصمیم به اعطای نشان شوالیه به پل راداک متهم کرد که دوستی دارد
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر دیوید کامرون را متهم به دوست شدن در مورد تصمیم گرفتن لقب \"پال Ruddock\" کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This explains why Philippine officials are often accused of taking bribes and cronyism.
[ترجمه گوگل]این توضیح می دهد که چرا مقامات فیلیپین اغلب به دریافت رشوه و دوستی متهم می شوند
[ترجمه ترگمان]این موضوع توضیح می دهد که چرا مقامات فیلیپین اغلب متهم به گرفتن رشوه و cronyism هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. High unemployment, non-payment of state wages and pensions and official cronyism and corruption will all be election issues.
[ترجمه گوگل]بیکاری زیاد، پرداخت نشدن حقوق و مستمری دولتی و همبستگی و فساد اداری همگی از مسائل انتخاباتی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بیکاری بالا، عدم پرداخت حقوق دولتی و حقوق بازنشستگی و فساد رسمی و فساد مالی همه مسائل انتخاباتی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For one, they say, she is an outsider in an administration where cronyism has created problems.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که او یک فرد خارجی در دولتی است که روابط دوستانه مشکلاتی را ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]برای یکی، آن ها می گویند، او یک غریبه در دولتی است که در آن دوست گرایی مشکلاتی ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The consequence was that good old New York tradition: cronyism, corruption and graft.
[ترجمه گوگل]پیامد آن سنت خوب قدیمی نیویورک بود: دوستی، فساد و اختلاس
[ترجمه ترگمان]نتیجه این بود که سنت قدیمی نیویورک: دوست گرایی، فساد و اختلاس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The firing is both preceded and followed by blatant cronyism.
[ترجمه گوگل]این شلیک هم قبل از آن و هم به دنبال آن، رفاقت آشکار است
[ترجمه ترگمان]این اخراج هر دو مقدم است و پس از آن به دنبال cronyism آشکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. N. -run trials are suffused with tensions that spring from allegations that include nepotism, cronyism and mismanagement of resources.
[ترجمه گوگل]محاکمه های اداره شده توسط N مملو از تنش هایی است که ناشی از اتهاماتی است که شامل خویشاوندی، دوستی و سوء مدیریت منابع است
[ترجمه ترگمان]این آزمایش ها در وزیرستان شمالی مملو از تنش های ناشی از اتهاماتی است که شامل انتصاب خویشاوندان، cronyism و سو مدیریت منابع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bringing business people into politics can also produce corruption and cronyism.
[ترجمه گوگل]کشاندن تجار به سیاست نیز می تواند باعث فساد و دوستی شود
[ترجمه ترگمان]آوردن افراد تجاری به سیاست هم می تواند فساد و cronyism را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unwrecking the Economy: We've had three decades of corporatism and cronyism run amok.
[ترجمه گوگل]از بین بردن اقتصاد: ما سه دهه شرکت‌گرایی و دوست‌گرایی را در هم ریخته‌ایم
[ترجمه ترگمان]Unwrecking اقتصاد: ما سه دهه تجربه داشتیم و cronyism دیوانه وار اجرا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• preference for relatives or close friends, preferential bias toward friends (especially in politics)

پیشنهاد کاربران

باندبازی، پارتی بازی
the appointment of friends and associates to positions of authority, without proper regard to their qualifications
دوست گماری یا رفیق بازی ( به انگلیسی: cronyism ) رسم و رویه ای جانبدارانه در اعطای مناصب و مزایا به دوستان یا همکاران مورد اعتماد است، بالاخص در حوزهٔ سیاست و بین سیاستمداران و سازمان های حامی. مثلاً گماردن دوستان به سمت های رده بالا بدون توجه به صلاحیت و شایستگی و صرفاً به دلیل آشنایی قدیمی و روابط شخصی، بارزترین شکل دوست گماری است.
...
[مشاهده متن کامل]

“The CEO’s appointment of his college roommate to a high - level position is a clear case of cronyism. ”
In a political context, someone might say, “The mayor’s cronyism is undermining public trust in the government. ”
A critic of a company’s hiring practices might accuse them of “engaging in cronyism instead of hiring the most qualified candidates. ”

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Cronyism• https://fluentslang.com/slang-for-corruption/
دوست گماری
باند بازی
پارتی بازی

بپرس