crony

/ˈkroʊni//ˈkrəʊni/

معنی: دوست صمیمی، هم اطاق، رفیق موافق
معانی دیگر: همدم، رفیق جان جانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cronies
• : تعریف: a close friend or companion; buddy.
مترادف: buddy, chum, comrade, friend, mate, pal, sidekick
مشابه: ally, associate, cohort, companion, confidant, familiar, intimate, partner, shadow

- He and his cronies are having their Friday night poker game.
[ترجمه گوگل] او و دوستانش جمعه شب بازی پوکر خود را دارند
[ترجمه ترگمان] اون و نوچه هاش دارن پوکر شب Friday رو بازی می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He was playing cards with his cronies.
[ترجمه گوگل]او با دوستانش ورق بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]اون داشت با cronies بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He returned from a lunchtime drinking session with his business cronies.
[ترجمه گوگل]او از یک جلسه نهار با دوستان تجاری خود بازگشت
[ترجمه ترگمان]او از یک جلسه ناهار صرف ناهار با دوستان تجاری خود بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The General and his cronies are now awaiting trial for drug-smuggling.
[ترجمه گوگل]ژنرال و دوستانش اکنون در انتظار محاکمه برای قاچاق مواد مخدر هستند
[ترجمه ترگمان]ژنرال و دوستانش اکنون منتظر هستند تا برای قاچاق مواد مخدر محاکمه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was a geologist, rated by his cronies as the best in the business.
[ترجمه گوگل]او یک زمین شناس بود که توسط نزدیکانش به عنوان بهترین در تجارت شناخته می شد
[ترجمه ترگمان]او یک زمین شناس بود که از طرف دوستان خود به عنوان بهترین کار در کسب وکار رتبه بندی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He spends every evening drinking in the pub with his cronies.
[ترجمه گوگل]او هر روز عصر را در میخانه با دوستانش به نوشیدن مشروب می گذراند
[ترجمه ترگمان]اون هر شب مشروب خوردن رو با دوست هاش می خوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He enjoyed drinking and jesting with his cronies.
[ترجمه گوگل]او از نوشیدن و شوخی با دوستانش لذت می برد
[ترجمه ترگمان]از نوشیدن و شوخی با دوستان خود لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not to mention the crack with their cronies as they queue for their lolly.
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند که کرک با دوستانشان در صف برای آب نبات چوبی خود هستند
[ترجمه ترگمان]این ترک را با دوستان خود به هنگام صف برای lolly ذکر نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even so, he had learned a lot, keeping what he knew from Spatz and his cronies.
[ترجمه گوگل]با این حال، او چیزهای زیادی یاد گرفته بود و آنچه را که از اسپاتز و دوستانش می دانست حفظ کرده بود
[ترجمه ترگمان]با این وجود، او چیزهای زیادی یاد گرفته بود و آنچه را که از Spatz و cronies می شناخت، حفظ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All the same, his scrapbook shows him obviously happy with his cronies.
[ترجمه گوگل]با این حال، دفترچه یادداشت او را به وضوح از دوستان خود خوشحال می کند
[ترجمه ترگمان]در تمام این مدت، دفترچه خاطرات او را نشان می داد که از دوست his خوشحال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. the senator's political cronies.
[ترجمه گوگل]دوستان سیاسی سناتور
[ترجمه ترگمان]دوستای سیاسی سناتور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She and her crony Williams must be our longest serving Cathedral retainers.
[ترجمه گوگل]او و دوستش ویلیامز باید طولانی ترین نگهبانان کلیسای جامع ما باشند
[ترجمه ترگمان]او و دوست صمیمی اش ویلیامز باید طولانی ترین serving را داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her allies in the government included those presidential cronies the Alsops despised.
[ترجمه گوگل]متحدان او در دولت شامل آن دسته از دوستان ریاست جمهوری بودند که آلوسپس ها آنها را تحقیر می کردند
[ترجمه ترگمان]متحدان او در دولت عبارت بودند از آن دسته از دوستان رئیس جمهور که Alsops را تحقیر می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He says he may have been filmed in October 1998 when he was kidnapped by Mr Montesinos's cronies and doped.
[ترجمه گوگل]او می گوید که ممکن است در اکتبر 1998 زمانی که توسط دوستان آقای مونتهسینوس ربوده شده و دوپینگ شده از او فیلم گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]او می گوید که ممکن است در اکتبر ۱۹۹۸ زمانی که توسط دوستان آقای مونته زینوس ربوده شده بود، فیلم برداری شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Despite my closeness over a long period to Harold Wilson, I was certainly not close to his publicised cronies.
[ترجمه گوگل]علیرغم نزدیکی من به مدت طولانی با هارولد ویلسون، مطمئناً به نزدیکان او نزدیک نبودم
[ترجمه ترگمان]با وجود نزدیک شدن در مدتی طولانی به هارولد ویلسون، من به دوست publicised او نزدیک نبودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوست صمیمی (اسم)
cater-cousin, crony, cobber, cousin-german, hail-fellow

هم اطاق (اسم)
crony, chum

رفیق موافق (اسم)
crony

انگلیسی به انگلیسی

• buddy, friend
you can refer to someone's friends as their cronies when you do not like or approve of them.

پیشنهاد کاربران

رفیق ناباب
/ˈkrəʊ. ni/
a friend, or a person who works for someone in authority, especially one who is willing to give and receive dishonest help
نوچه، کار چاق کن، پادو، زیردست
The general and his cronies are now awaiting trial for drug smuggling
...
[مشاهده متن کامل]

I’d like to see the president and his cronies booted out of office

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/crony?q=cronies
رفیق - دوست صمیمی
رفاقتی

بپرس