• (1)تعریف: any of various large reptiles found in tropical swamps, with a thick, tough skin, a long tail, and a pointed snout.
• (2)تعریف: any similar reptile, such as an alligator.
جمله های نمونه
1. A crocodile was lurking just below the surface.
[ترجمه گوگل]یک تمساح درست در زیر سطح کمین کرده بود [ترجمه ترگمان]یک کروکودیل، درست زیر سطح آب پنهان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The crocodile is a strange-looking creature.
[ترجمه گوگل]تمساح موجودی عجیب و غریب است [ترجمه ترگمان]سوسمار موجود عجیبی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her crocodile skin clutch bag matched her shoes.
[ترجمه گوگل]کیف کلاچ پوست کروکودیل او با کفش هایش ست می شد [ترجمه ترگمان]کیف پوست crocodile با کفش های او همخوانی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The crocodile lays its eggs on land.
[ترجمه نجاتی] تمساح تخم خود را بر زمین می گذارد
|
[ترجمه گوگل]تمساح تخم هایش را روی خشکی می گذارد [ترجمه ترگمان]The تخم خود را روی زمین می گذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This is a crocodile - infested swamp.
[ترجمه گوگل]این یک باتلاق آلوده به کروکودیل است [ترجمه ترگمان] این یه باتلاق crocodile [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The crocodile killed its prey by keeping it under and drowning it.
[ترجمه محمد حسین] تمساح شکارش را با نگه داشتن آن شکار در زیر و غرق شدنش می کشد
|
[ترجمه گوگل]کروکودیل با نگه داشتن طعمه خود در زیر و غرق کردن طعمه خود را کشت [ترجمه ترگمان]سوسمار شکارش را با نگه داشتن آن کشته و در حال غرق کردن آن کشته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The sight of George shedding crocodile tears made me sick.
[ترجمه گوگل]دیدن جورج در حال ریختن اشک تمساح حالم را بد کرد [ترجمه ترگمان]دیدن چهره جورج که باعث شد حالم به هم بخورد، حالم به هم می خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Let's have no more politicians shedding crocodile tears for the unemployed.
[ترجمه گوگل]بیایید دیگر سیاستمدارانی برای بیکاران اشک تمساح نریزند [ترجمه ترگمان]اجازه دهید سیاست مداران دیگری نداشته باشیم که اشک های تمساح را برای افراد بی کار بریزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They weep crocodile tears for the poor, but are basically happy with things as they are.
[ترجمه گوگل]آنها برای فقرا اشک تمساح می گریند، اما اساساً از چیزهایی که هستند خوشحال هستند [ترجمه ترگمان]آن ها اشک تمساح را برای فقرا گریه می کنند اما اساسا از چیزهایی که هستند خوشحال هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A cloud like a fluffy white crocodile basked at the bottom of the vast open fan of fading turquoise sky.
[ترجمه گوگل]ابری مانند یک تمساح سفید کرکی که در ته هوای باز و وسیع آسمان فیروزهای محو شده فرو رفته است [ترجمه ترگمان]ابری مثل یک تمساح سفید کرکی، در انتهای آن بادبزنی وسیع و وسیع که در حال محو شدن از آسمان فیروزه ای است، دیده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I gave a crocodile smile and took a cultural break.
[ترجمه گوگل]لبخند تمساح زدم و استراحت فرهنگی کردم [ترجمه ترگمان]یک لبخند crocodile زدم و یک استراحت فرهنگی کشیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But far be it for us to shed crocodile tears over the bruised egos of our male counterparts.
[ترجمه گوگل]اما دور از انتظار ماست که اشک تمساح بر سر نفس های کبود همتایان مردمان بریزیم [ترجمه ترگمان]اما برای ما این است که چشمان crocodile همتایان مرد مان را سرازیر کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. So much for the exiles' crocodile tears over Elian's removal.
[ترجمه گوگل]خیلی از اشک تمساح تبعیدیان به خاطر حذف الیان [ترجمه ترگمان]برای کسانی که در تبعید به سر می برند، اشک تمساح به چشم می خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. That was real crocodile skin.
[ترجمه خش] اون یه پوست واقعی کروکودیل بود
|
[ترجمه گوگل]این پوست تمساح واقعی بود [ترجمه ترگمان]پوست تمساح واقعی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تمساح (اسم)
alligator, crocodile
سوسمار (اسم)
crocodile, lizard, iguana, varan
انگلیسی به انگلیسی
• predatory aquatic reptile a crocodile is a large reptile with a long body. crocodiles live in rivers and eat meat.
پیشنهاد کاربران
crocodile ( n ) ( krɑkəˌdaɪl ) ( informal croc ) =a large reptile with a long tail, hard skin, and very big jaw. Crocodiles live in rivers and lakes in hot countries.
crocodile تلفظ کروکدآیل
به معنی "صف طولانی . . . " هم هست. a crocodile of soldiers یک صف طولانی از سربازان
Crocodile 🐊:تمساح با پوزه Vشکل Alligator 🐊:تمساح با پوزه Uشکل
کروکدیل / تمساح / سوسمار 🐊
کروکودیل نوعی تمساح 🐊🐊🐊🐊🐊🐊🐊
کروکدیل
🐊🐊 کروکدیل
تمساح
کروکودیل یا همون تمساح
از نظر من به معنی کروکودیل
همون طور که از تلفظ اش معلوم است معنی آن کروکودیل یا نوعی تمساح است