criticality

تخصصی

[نساجی] میزان اهمیت
[آمار] وضع بحرانی

انگلیسی به انگلیسی

• state of urgency, condition of being critical; point at which a chain reaction can be sustained (esp. regarding nuclear reactions)

پیشنهاد کاربران

وخامت
criticality ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: بحرانمندی
تعریف: وضعیتی از مراحل تکوین یک سامانه که ویژگی های کمّی و کیفی آن در آستانۀ تغییر ناگهانی قرار می گیرد
بحرانی بودن
حدت و شدت
اهمیت
شاخص
ویژگی ها

the state of being critical
انتقادگری
اهمیت
ارزیابی اهمیت criticality assessment
میزان حیاتی بودن

بپرس