critical temperature

/ˈkrɪtɪkəlˈtemprətʃər//ˈkrɪtɪkəlˈtemprətʃə/

(فیزیک) حرارت بحرانی، دمای سرگشتی (حدی که اگر حرارت از آن تجاوز کند گاز تحت هیچ فشاری نمی تواند تبدیل به آبگونه شود)

جمله های نمونه

1. Results showed that as pressure was increased, critical temperature of the material dropped dramatically, a behaviour opposite to that predicted.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که با افزایش فشار، دمای بحرانی ماده به طور چشمگیری کاهش یافت، رفتاری برخلاف آنچه پیش‌بینی شده بود
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که با افزایش فشار، دمای بحرانی مواد به طور چشمگیری کاهش می یابد، یک رفتار مخالف با آن پیش بینی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They cooled the sample below its critical temperature so it became superconducting, then applied an increasingly strong magnetic field.
[ترجمه گوگل]آنها نمونه را زیر دمای بحرانی خنک کردند تا به ابررسانایی تبدیل شود، سپس یک میدان مغناطیسی قوی‌تر اعمال کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها نمونه زیر دمای بحرانی خود را خنک کردند بنابراین it شده و سپس یک میدان مغناطیسی قوی را اعمال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The critical temperature of C02 is 304 K. The isotherm at this temperature is called the critical isotherm.
[ترجمه گوگل]دمای بحرانی C02 304 K است ایزوترم در این دما ایزوترم بحرانی نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]دمای بحرانی دی اکسید کربن (C۰۲)۳۰۴ K است ایزوترم در این دما \"ایزوترم بحرانی\" نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These materials become quite soft and flexible above critical temperature.
[ترجمه گوگل]این مواد در دمای بحرانی کاملاً نرم و انعطاف پذیر می شوند
[ترجمه ترگمان]این مواد کاملا نرم و انعطاف پذیر از دمای بحرانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Measuring the critical temperature of superconductors requires lower current and lower voltage, which needs high precision.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری دمای بحرانی ابررساناها به جریان کمتر و ولتاژ کمتری نیاز دارد که به دقت بالایی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری دمای بحرانی of به ولتاژ پایین و پایین نیاز دارد که به دقت بالایی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The critical temperature at which the flow curves change from continuousness to discontinusness increased as the cis content increased.
[ترجمه گوگل]دمای بحرانی که در آن منحنی‌های جریان از پیوستگی به ناپیوستگی تغییر می‌کنند، با افزایش محتوای سیس افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]دمای بحرانی که در آن منحنی جریان از continuousness تا discontinusness تغییر می کند، با افزایش محتوای مشترک المنافع، افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The equation expressing the critical temperature - critical chemical potential curve is derived.
[ترجمه گوگل]معادله بیانگر دمای بحرانی - منحنی پتانسیل شیمیایی بحرانی مشتق شده است
[ترجمه ترگمان]این معادله بیان می کند که منحنی پتانسیل شیمیایی حیاتی - بحرانی مشتق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The critical point, or critical temperature, is the at the steel has the most desirable characteristics.
[ترجمه گوگل]نقطه بحرانی یا دمای بحرانی این است که فولاد دارای مطلوب ترین ویژگی ها باشد
[ترجمه ترگمان]نکته مهم، یا دمای بحرانی، این است که فولاد بیش ترین خصوصیات را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On exceeding the critical temperature, the structure of the metal begins to change.
[ترجمه گوگل]با فراتر رفتن از دمای بحرانی، ساختار فلز شروع به تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]با افزایش دمای بحرانی، ساختار فلز شروع به تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By virtue critical temperature of heavy oil and the frequency, the heating time is estimated.
[ترجمه گوگل]با توجه به دمای بحرانی روغن سنگین و فرکانس، زمان گرمایش تخمین زده می شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از دمای بحرانی نفت سنگین و فرکانس، زمان گرمایش تخمین زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At a critical temperature, vanadium oxide films undergo phase transition between metal phase to semi-conducting phase.
[ترجمه گوگل]در دمای بحرانی، لایه‌های اکسید وانادیوم بین فاز فلزی به فاز نیمه رسانا تغییر فاز می‌دهند
[ترجمه ترگمان]در دمای بحرانی، لایه های اکسید وانادیوم، انتقال فاز بین فاز فلزی تا مرحله نیمه نهایی را متحمل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By using phytotron, critical temperature and the thermo-sensitive phase of Pingxiang Dominant Genic Male Sterile Rice were studied under artificial conditions.
[ترجمه گوگل]با استفاده از فیتوترون، دمای بحرانی و فاز حساس به حرارت برنج استریل نر ژنیک غالب Pingxiang در شرایط مصنوعی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با استفاده از phytotron، دمای بحرانی و فاز ترمو - حساس of Dominant، Genic رایس، تحت شرایط مصنوعی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In particular, it is below a critical temperature at which it becomes a superfluid.
[ترجمه گوگل]به ویژه، زیر دمای بحرانی است که در آن به یک ابر سیال تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، زیر یک دمای بحرانی است که در آن به یک superfluid تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For instance, the critical temperature of a high - Tc superconductor is quite sensitive to its oxygen pressure.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، دمای بحرانی یک ابررسانا با Tc بالا به فشار اکسیژن آن کاملاً حساس است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، دمای بحرانی of C T C بسیار حساس به فشار اکسیژن آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] دمای بحرانی، حرارت بحرانی، دماى سرگشتی (حدى که اگر حرارت از آن تجاوز کند گاز تحت هیچ فشارى نمی تواند تبدیل به آبگونه شود)
[برق و الکترونیک] دمای بحرانی دمایی که در کمتر از آن ماده ابر رسانا، در غیاب جریان و میدانهای مغناطیسی خارجی، به حالت ابر رسانایی می رود و برای دماهای بیشتر از آن در حالت عادی خود قرار خواهد داشت .
[زمین شناسی] دمای بحرانی دمای یک سیستم در نقطه بحرانی اش، برای یک سیستم تک عضوی آن دمایی که بالاتر از آن یک ماده فقط به حالت گازی، بدون توجه به هر مقدار فشار اعمال شده می تواند وجود داشته باشد.
[نساجی] درجه حرارت بحرانی
[ریاضیات] دمای بحرانی، نقطه ی بحرانی، درجه ی حرارت بحرانی
[نفت] دمای بحرانی

انگلیسی به انگلیسی

• temperature above which a gas cannot be liquefied by exclusively by pressure (physics)

پیشنهاد کاربران

critical distance فاصله ی انتقادی
critical temperature ( فیزیک )
واژه مصوب: دمای بحرانی
تعریف: بالاترین دمایی که در آن گاز یا بخار به مایع قابل تبدیل است

بپرس