1. the death of the leader was a crippling blow
فوت رهبر ضربه ی فلج کننده ای بود.
2. He was burdened with crippling debts.
[ترجمه ایمی] اون به خاطر بدهی های سرسام آور تو زحمت افتاد|
[ترجمه matt] او متحمل بدهی ای فلج کننده شد.|
[ترجمه گوگل]او با بدهی های فلج کننده سنگینی می کرد[ترجمه ترگمان]مقروض شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Arthritis and rheumatism are prominent crippling diseases.
[ترجمه گوگل]آرتریت و روماتیسم از بیماری های فلج کننده برجسته هستند
[ترجمه ترگمان]ورم مفاصل و روماتیسم در معرض بیماری های فلج کننده و فلج کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ورم مفاصل و روماتیسم در معرض بیماری های فلج کننده و فلج کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was stricken at twenty-one with a crippling malady.
[ترجمه گوگل]او در بیست و یک سالگی به یک بیماری فلج کننده مبتلا شد
[ترجمه ترگمان]او در بیست و یک سالگی دچار بیماری crippling شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در بیست و یک سالگی دچار بیماری crippling شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A crippling attack of malaria kept him in bed for months.
[ترجمه فهيمه] یک حمله ی فلج کننده ی مالاریا ، اورا ماهها در بستر نگه داشت.|
[ترجمه گوگل]حمله فلج کننده مالاریا او را ماه ها در رختخواب نگه داشت[ترجمه ترگمان]یک حمله فلج کننده به مالاریا، او را ماه ها در بس تر نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The new cuts will be seen as a crippling blow for people on low incomes.
[ترجمه گوگل]کاهش های جدید به عنوان یک ضربه فلج کننده برای افراد کم درآمد تلقی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این کاهش جدید به عنوان ضربه ای سخت برای مردم به میزان پایین دیده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کاهش جدید به عنوان ضربه ای سخت برای مردم به میزان پایین دیده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Arthritis is a crippling disease which affects people all over the world.
[ترجمه گوگل]آرتریت یک بیماری فلج کننده است که مردم را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]ورم مفاصل یک بیماری فلج کننده است که بر مردم سراسر جهان تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ورم مفاصل یک بیماری فلج کننده است که بر مردم سراسر جهان تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He has ordered a crippling interest rate rise this week if the Pound comes under renewed pressure.
[ترجمه گوگل]او دستور افزایش فلج کننده نرخ بهره را در این هفته داده است، اگر پوند تحت فشار مجدد قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]او دستور داده است که در صورتی که پوند تحت فشار تجدید نظر قرار گیرد، نرخ بهره فلج کننده در این هفته افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او دستور داده است که در صورتی که پوند تحت فشار تجدید نظر قرار گیرد، نرخ بهره فلج کننده در این هفته افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Furthermore, expanding prison populations have crippling consequences for prison regimes.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، افزایش جمعیت زندان ها عواقب فلج کننده ای برای رژیم های زندان دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، گسترش جمعیت زندان ها منجر به فلج شدن نتایج برای رژیم های زندان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، گسترش جمعیت زندان ها منجر به فلج شدن نتایج برای رژیم های زندان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These protests were added to a series of crippling miners' strikes which had begun in early March.
[ترجمه گوگل]این اعتراضات به مجموعه ای از اعتصابات فلج کننده معدنچیان اضافه شد که از اوایل ماه مارس آغاز شده بود
[ترجمه ترگمان]این اعتراضات به مجموعه ای از اعتصاب کنندگان فلج کننده که در اوایل ماه مارس آغاز شده بودند، اضافه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این اعتراضات به مجموعه ای از اعتصاب کنندگان فلج کننده که در اوایل ماه مارس آغاز شده بودند، اضافه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Alzheimer's disease is one of the most crippling and distressing diseases of the elderly.
[ترجمه گوگل]بیماری آلزایمر یکی از فلج کننده ترین و ناراحت کننده ترین بیماری های سالمندان است
[ترجمه ترگمان]بیماری آلزایمر یکی از خطرناک ترین بیماری ها برای سالمندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیماری آلزایمر یکی از خطرناک ترین بیماری ها برای سالمندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The blow was so crippling because confidence had already taken quite a few knocks.
[ترجمه گوگل]ضربه بسیار فلج کننده بود زیرا اعتماد به نفس چند ضربه را به خود اختصاص داده بود
[ترجمه ترگمان]این ضربه چنان فلج کننده بود که اعتماد به نفس چند ضربه به بار آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ضربه چنان فلج کننده بود که اعتماد به نفس چند ضربه به بار آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Fines were also imposed and crippling fines were threatened.
[ترجمه گوگل]جریمه هایی نیز اعمال شد و جریمه های فلج کننده تهدید شد
[ترجمه ترگمان]جریمه ها و جریمه ها نیز مورد تهدید و تهدید قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جریمه ها و جریمه ها نیز مورد تهدید و تهدید قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Wheelchair-bound since childhood because of a crippling bout with polio, Pomus died in 199
[ترجمه گوگل]پوموس از کودکی به دلیل فلج شدن فلج اطفال ویلچر بسته بود، در سال 199 درگذشت
[ترجمه ترگمان]Wheelchair که از زمان کودکی به دلیل فلج شدن فلج اطفال از کودکی به ستوه آمده بود، در ۱۹۹ مرد کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Wheelchair که از زمان کودکی به دلیل فلج شدن فلج اطفال از کودکی به ستوه آمده بود، در ۱۹۹ مرد کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید