cringeworthy

انگلیسی به انگلیسی

• causing embarrassment; very embarrassing

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
شرم آور / خجالت آور / آبروریز / باعث جمع شدن آدم از خجالت
در زبان محاوره ای:
آبروریزیه، آدم خجالت می کشه، خیلی ضایع بود، آدم کرینج می شه
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( احساسی – واکنشی ) :**
توصیف چیزی که آن قدر ضعیف، ناشیانه، یا نامناسبه که باعث احساس خجالت یا ناراحتی می شه
مثال: *That speech was totally cringeworthy. *
اون سخنرانی واقعاً شرم آور بود.
2. ** ( اجتماعی – انتقادی ) :**
اشاره به رفتار، حرف، یا محتوایی که از نظر اجتماعی یا فرهنگی ضایع، سطحی یا ناپخته به نظر می رسه
مثال: *Her attempt at humor was cringeworthy. *
تلاشش برای شوخی واقعاً ضایع بود.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
embarrassing – awkward – humiliating – cheesy – painful – shameful – uncomfortable – tacky

چندش آور : )
خجالت آور، مشمئز کننده، ( به ترکی ) اوتاندریجی
Cases one to cringe because it's so embarrassing, awkward, discomforting, or upsetting
خجالت آور، حال بهم زن