criminally


مظابق قانون جنائی چنانکه تشکیل جرم یاجنایت دهد

جمله های نمونه

1. He was arraigned for criminally abetting a traitor.
[ترجمه گوگل]او به جرم همکاری با یک خائن محاکمه شد
[ترجمه ترگمان]اون به جرم خیانت به یه خائن محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The club was a notorious hang-out for the criminally inclined.
[ترجمه گوگل]این باشگاه یک پاتوق بدنام برای افراد متمایل به جنایت بود
[ترجمه ترگمان]کلوپ مشهور و بدنام بود برای the که به شدت تمایل به جنایت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Not a single officer has been found criminally liable.
[ترجمه گوگل]حتی یک افسر هم مسئولیت کیفری تشخیص داده نشده است
[ترجمه ترگمان] حتی یه افسر مجرد هم مسئول این کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is criminally insane, unable to stop himself attacking women.
[ترجمه گوگل]او از نظر جنایی دیوانه است و نمی تواند جلوی حمله به زنان را بگیرد
[ترجمه ترگمان]اون دیوونه ست و نمی تونه جلوی حمله به زن ها رو بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The killer was declared criminally insane.
[ترجمه گوگل]قاتل جنون مجنون اعلام شد
[ترجمه ترگمان]قاتل به طرز غیر قانونی دیوانه اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That an offender can be held criminally liable for the unintended consequences of his or her actions is a well-established legal principle.
[ترجمه گوگل]این که یک مجرم می تواند به دلیل عواقب ناخواسته اعمال خود مسئول کیفری شناخته شود، یک اصل قانونی کاملاً ثابت است
[ترجمه ترگمان]اینکه مجرم می تواند به دلیل عواقب ناخواسته اقدامات او مجرم شناخته شود یک اصل قانونی استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The place where the criminally insane were kept under lock and key.
[ترجمه گوگل]محل نگهداری مجنونان جنایی زیر قفل و کلید
[ترجمه ترگمان]جایی که پلیس دیوونه ها تحت قفل و کلید نگهداری می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One makes bureaucrats criminally liable for giving out trading licenses without proper justification or for unwarranted restrictions on commercial activity.
[ترجمه گوگل]یکی، بوروکرات ها را به دلیل اعطای مجوزهای تجاری بدون توجیه مناسب یا محدودیت های غیرموجه در فعالیت های تجاری مسئول کیفری می کند
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها bureaucrats هایی را که مسیول انجام مجوزهای تجاری بدون توجیه مناسب و یا برای محدودیت های غیرموجه در فعالیت های تجاری هستند، انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was, he said, criminally irresponsible for any party to say it would never raise personal taxation.
[ترجمه گوگل]او گفت که از نظر جنایی غیرمسئولانه است که هر طرف بگوید هرگز مالیات شخصی را افزایش نخواهد داد
[ترجمه ترگمان]او گفت که ان ان ان بی مسیولیت ترین حزب است که بگوید هرگز مالیات شخصی را افزایش نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is defamation criminally punishable according to Chinese law?
[ترجمه گوگل]آیا افترا طبق قوانین چین مجازات کیفری دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا جرم افترا با توجه به قانون چین قابل مجازات است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nevertheless, Darren Fletcher criminally underrated by many football fans, according to former United star Sammy McIlroy.
[ترجمه گوگل]با این وجود، به گفته سامی مک ایلروی، ستاره سابق یونایتد، دارن فلچر توسط بسیاری از هواداران فوتبال دست کم گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، به گفته سمی McIlroy، ستاره سابق یونایتد، درن فلچر توسط بسیاری از هواداران فوتبال دست کم گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To legslate involuntary dangerous conduct criminally should follow four necessary principles.
[ترجمه گوگل]برای قانونی کردن رفتار خطرناک غیر ارادی به صورت مجرمانه باید از چهار اصل ضروری پیروی کرد
[ترجمه ترگمان]به legslate رفتار خطرناک غیر ارادی باید چهار اصل لازم را دنبال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The garden was criminally neglected.
[ترجمه گوگل]باغ مورد غفلت جنایی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]باغ به طرز عجیبی نادیده گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We don't want to be murdered, raped, robbed, assaulted, or criminally victimized in any other way.
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم به هر طریق دیگری به قتل، تجاوز، سرقت، تجاوز، یا قربانی جنایتکارانه تبدیل شویم
[ترجمه ترگمان]ما دوست نداریم به قتل برسیم، مورد تجاوز قرار بگیریم، مورد تجاوز قرار بگیریم، یا جنایت و جنایت به صورت دیگری قربانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a criminal manner, illegally

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : criminalize
✅️ اسم ( noun ) : crime / criminal / criminality / criminalization / criminology / criminologist
✅️ صفت ( adjective ) : criminal / criminological
✅️ قید ( adverb ) : criminally
از نظر کیفری

1.
in a way that relates to crime as opposed to civil matters.
2.
Informal
to a shocking degree
مجرمانه

بپرس