criminality

/ˌkrɪməˈnæləti//ˌkrɪmɪˈnæləti/

معنی: جنایتکاری
معانی دیگر: تبهکاری، بزهکاری، مجرمیت، جرم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition or fact of being criminal.

- The investigation showed that there was no criminality involved in the accident.
[ترجمه گوگل] بررسی ها نشان داد که این حادثه هیچ گونه جرم و جنایتی نداشته است
[ترجمه ترگمان] تحقیقات نشان داد که هیچ جنایتکاری در این حادثه دخیل نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. criminality has different degrees
بزهکاری درجات مختلف دارد.

2. it is said that heroin addiction and criminality go hand in hand
می گویند اعتیاد به هرویین و تبهکاری با هم مرادف اند.

3. There is little evidence that juvenile criminality is increasing at a very much greater rate than crime in general.
[ترجمه گوگل]شواهد کمی وجود دارد مبنی بر اینکه بزهکاری نوجوانان با سرعت بسیار بیشتری نسبت به جرم به طور کلی در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]شواهد کمی وجود دارد مبنی بر اینکه جرائم نوجوانان نسبت به جرم به میزان بسیار بیشتری نسبت به جرم در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They tend to restrict the causes of criminality to hereditary characteristics and overlook the effects of environmental influences and cultural traditions.
[ترجمه گوگل]آنها تمایل دارند علل جنایت را به ویژگی های ارثی محدود کنند و تأثیرات تأثیرات محیطی و سنت های فرهنگی را نادیده بگیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها تمایل به محدود کردن علل بزهکاری به ویژگی های موروثی دارند و تاثیرات تاثیرات محیطی و سنت های فرهنگی را نادیده می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Translated to criminality, the double standard prescribed different attitudes toward male and female criminals.
[ترجمه گوگل]استاندارد دوگانه که به تبهکاری ترجمه شده است، نگرش های متفاوتی را نسبت به مجرمان زن و مرد تجویز می کند
[ترجمه ترگمان]این معیار دوگانه که به جنایتکاری معنی می دهد، نگرش های مختلفی نسبت به جنایتکاران زن و مرد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All sociological indicators show that custody increases criminality.
[ترجمه گوگل]همه شاخص‌های جامعه‌شناختی نشان می‌دهند که حبس باعث افزایش بزهکاری می‌شود
[ترجمه ترگمان]همه شاخص های جامعه شناختی نشان می دهند که بازداشت، جنایتکاری را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is disposed to criminality, drugs, and violence.
[ترجمه گوگل]او در معرض جنایت، مواد مخدر و خشونت است
[ترجمه ترگمان]او به جرم، مواد مخدر و خشونت تمایل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A dominant theme in these portrayals is criminality in East End communities: small-time crooks, petty crime and drinking clubs.
[ترجمه گوگل]موضوع غالب در این تصویرها، جنایت در جوامع ایست اند است: کلاهبرداران کوچک، جنایات کوچک و باشگاه های نوشیدن
[ترجمه ترگمان]یک موضوع غالب در این رویدادها، جنایتکاری در جوامع End شرقی است: کلاه بردار کوچک، کلاه بردار کوچک، جرایم کوچک و کلوب های می گساری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One aspect of this type of criminality, business or corporate crime, will be discussed in some depth in Chapter
[ترجمه گوگل]یکی از جنبه های این نوع جنایت، جرم تجاری یا شرکتی، در فصل به طور عمیق مورد بحث قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They never had the Colts' reputation for criminality, but were handy with a brick.
[ترجمه گوگل]آنها هرگز شهرت کلت ها به جنایتکاری را نداشتند، اما با یک آجر دستی داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز به عنوان مجرم مجرم شناخته نمی شوند، بلکه با یک آجر کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The criminality of the Soviet occupation did not stop there, of course.
[ترجمه گوگل]جنایت اشغال شوروی البته به همین جا ختم نشد
[ترجمه ترگمان]جرم اشغال شوروی در آنجا متوقف نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the high rise of criminality the police of one of the cities gave laborers permission to carry and use weapon as they couldn’t ensure due protection of citizens.
[ترجمه گوگل]در افزایش شدید جرم و جنایت، پلیس یکی از شهرها به کارگران اجازه حمل و استفاده از اسلحه را داد، زیرا آنها نمی توانستند از حفاظت مناسب از شهروندان اطمینان حاصل کنند
[ترجمه ترگمان]در اوج جنایت، پلیس یکی از شهرها به کارگران اجازه حمل و استفاده از سلاح را داد، چرا که آن ها نمی توانستند از شهروندان محافظت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sleaze criminality of many regional politicians made this seem almost sensible - until Mr Putin's appointments began.
[ترجمه گوگل]جنایت‌های ناچیز بسیاری از سیاستمداران منطقه‌ای این امر را تقریباً معقول به نظر می‌رساند - تا زمانی که انتصابات آقای پوتین آغاز شد
[ترجمه ترگمان]جنایتکاری که بسیاری از سیاستمداران منطقه ای این کار را انجام داده است تقریبا معقول به نظر می رسد - تا زمانی که انتصابات آقای پوتین آغاز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Analysis of female criminality is designed to better ease the growth of female crime trends.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل جرم و جنایت زنان برای سهولت بهتر رشد روند جرم و جنایت زنان طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]تحلیل جرم و جنایت زنان برای تسهیل بهتر رشد گرایش ها ماده مخدر طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جنایتکاری (اسم)
criminality

انگلیسی به انگلیسی

• criminal act; state of being a criminal

پیشنهاد کاربران

۱. ارتکاب جرم. بزهکاری. تبهکاری ۲. مجرمیت ۳. جرم
From the side of the Zionist regime, this kind of brutality, criminality, bloodthirstiness, child killings, malice, cruelty, and the dropping of bunker - breaking bombs on patients and hospitals was never seen before.
...
[مشاهده متن کامل]

از طرف رژیم صهیونیستی این نوع وحشیگری، ارتکاب جرم {یا جنایتکاری}، خونخواری، کودک کشی، عناد، قساوت قلب، و انداختن بمبهای منهدم کننده سنگر بر روی بیماران و بیمارستانها هرگز پیش از این دیده نشده است.

ارتکاب جرم
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : criminalize
✅️ اسم ( noun ) : crime / criminal / criminality / criminalization / criminology / criminologist
✅️ صفت ( adjective ) : criminal / criminological
✅️ قید ( adverb ) : criminally

بپرس