cribriform

/ˈkrɪbrəˌfɔːrm//ˈkrɪbrɪfɔːm/

معنی: سوراخ سوراخ، مشبک
معانی دیگر: غربال مانند، غربالی، پرویزنی، پریزنی، آبکش مانند، سورا  سورا

مترادف ها

سوراخ سوراخ (صفت)
perforated, cancellated, drilled, cribriform, punctulate, punctulated, cancellous

مشبک (صفت)
cribriform, netted, reticular, reticulated, retiform, net-like

انگلیسی به انگلیسی

• like a sieve; having small holes

پیشنهاد کاربران

بپرس