crematory

/ˈkremətəri//ˈkremətəri/

کوره ی مرده سوزی، سوختنگاه، مرده سوزخانه (ساختمانی که کوره ی مرده سوزی در آن قرار دارد) (crematorium هم می گویند)، کوره ای که لاشه مرده یا اشغال را در ان می سوزانند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: crematories
• : تعریف: a furnace for cremating, or the building in which cremation occurs.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to cremation.

جمله های نمونه

1. Nearly all worked in the funeral service and crematory industry, but a few worked for the Federal Government.
[ترجمه گوگل]تقریباً همه در خدمات تشییع جنازه و صنعت کوره‌سوزی کار می‌کردند، اما تعداد کمی برای دولت فدرال کار می‌کردند
[ترجمه ترگمان]تقریبا همگی در مراسم تدفین و صنعت crematory کار می کردند، اما چند نفر برای دولت فدرال کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Michael: I took a girl to crematory, she was a ghost.
[ترجمه گوگل]مایکل: من دختری را به کوره‌سوزی بردم، او یک روح بود
[ترجمه ترگمان]، من یه دختر رو به \"crematory\" بردم اون یه روح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cab stops in front of the crematory . and we can see the gate is shut.
[ترجمه گوگل]تاکسی جلوی کوره کوره می ایستد و می توانیم ببینیم که دروازه بسته است
[ترجمه ترگمان] تاکسی جلوی \"crematory\" توقف میکنه و ما میتونیم دروازه را ببندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first time Marla filled a crematory urn, she didn't wear a face mask, and later she blew her nose and there in the tissue was a black mess of Mr. Whoever.
[ترجمه گوگل]اولین باری که مارلا یک سطل سوزانده را پر کرد، ماسک صورت نبست و بعداً دماغش را باد کرد و در دستمال کاغذی یک آشغال سیاه از آقای هر کسی بود
[ترجمه ترگمان]اولین باری که مارلا یک گلدان سنگی را پر کرد، ماسک صورت نداشت، و بعد بینی اش را گرفت و در بافت، کثیف و کثیف آقای هر کس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The office is in behind of crematory( Sifang Dashan).
[ترجمه گوگل]دفتر پشت کوره کوره سوزان سوزی (سیفنگ داشان) است
[ترجمه ترگمان]این دفتر در پشت of (Sifang Dashan)قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The crematory in April morning, there are a few airplanes in sky, is a placard on the door, an man one petticoat is hiding note.
[ترجمه گوگل]کوره کوره در صبح آوریل، چند هواپیما در آسمان وجود دارد، یک پلاکارد روی در است، یک مرد یک دمپایی یادداشت پنهان شده است
[ترجمه ترگمان]The در صبح ماه آوریل، چند هواپیما در آسمان هستند، یک تابلو روی در است، مردی که یک دامن را زیر آن پنهان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. From cycle economy perspective, garbage is a kind of resource which is disposed to crematory by mistake.
[ترجمه گوگل]از منظر اقتصاد چرخه، زباله نوعی منبع است که به اشتباه در کوره سوزانده می شود
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه اقتصاد چرخه، زباله نوعی از منابع است که با اشتباه به اشتباه تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. During a visitation, an urn with the pet’s ashes is displayed or the body is viewed before being sent to the crematory or cemetery.
[ترجمه گوگل]در حین بازدید، یک کوزه با خاکستر حیوان خانگی نمایش داده می‌شود یا جسد قبل از فرستادن به کوره‌سوزی یا گورستان مشاهده می‌شود
[ترجمه ترگمان]در طی یک بازدید، گلدان با خاکستر حیوان خانگی نمایش داده می شود و یا بدن قبل از ارسال به قبرستان یا قبرستان دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Michael: ( incoherently ) I took a girl to crematory, she was a ghost.
[ترجمه گوگل]مایکل: (به طور نامنسجم) من دختری را به کوره‌سوزی بردم، او یک روح بود
[ترجمه ترگمان]من یه دختر رو به \"crematory\" بردم اون یه روح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• crematorium, furnace, establishment for cremating dead bodies

پیشنهاد کاربران

crematory ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: آتش سپارگاه
تعریف: جایی که در آن مرده ها را می سوزانند

بپرس