عبارت ( phrase )
• : تعریف: to silently approach from behind or in such as way as to surprise.
- The murderer crept up on his victim.
[ترجمه محمد عزیزی] قاتل آهسته به قربانی خودنزدیک شد|
[ترجمه گوگل] قاتل روی قربانی خود خزید[ترجمه ترگمان] قاتل روی قربانی خودش کشیده شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Don't creep up on me when I'm working; you scared me!
[ترجمه محمد عزیزی] وقتی دارم کار میکنم بی آهسنه ( بی صدا و یواشکی ) به من نزدیک نشو|
[ترجمه محمد عزیزی] وقتی دارم کار می کنم آهسته به من نزدیک نشو. تو منو ترسوندی!|
[ترجمه گوگل] وقتی دارم کار می کنم به من خزش نکن تو مرا ترساندی![ترجمه ترگمان] وقتی کار می کنم به من نزدیک نشو؛ مرا ترسوندی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Christmas time crept up on me this year; I haven't bought any presents yet.
[ترجمه Anne] امسال، کریسمس زودتر از آنکه انتظار داشتم رسید، هنوز هیچ هدیه ای نخریده ام.|
[ترجمه گوگل] کریسمس امسال در من رخنه کرد من هنوز هیچ هدیه ای نخریده ام[ترجمه ترگمان] امسال کریسمس خیلی طول کشید؛ من هنوز هیچ هدیه نخریده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید