credited

پیشنهاد کاربران

☆ Credited to . . .
منسوب به . . .
Ex. Edward Fitzgerald translated about 100 of the quatrains credited to Omar Khayyam.
ادوارد فیتز جرالد حدود ۱۰۰ چهاربیتی منسوب به عمر خیام را ترجمه کرد.
اعتبار داده شده
Be credited to sth: به حساب چیزی گذاشته شدن
نسبت دادن ی منسوب کردن
واریز کردن به حساب یا واریز شدن معنی میده credited
شناخته شدن
معرفی شدن
نسبت داده شده
به حساب گداشته شده
شناخته شدن
مفتخر شدن
( باعث و ) بانی
if something is credited to someone or something, they have achieved it or are the reason for it
( Much of Manchester United’s success can be credited to their manager )
بستانکار

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)