1. She performed very creditably in the exam.
[ترجمه گوگل]او در امتحان بسیار معتبر عمل کرد
[ترجمه ترگمان]او در این امتحان بسیار با نزاکت رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در این امتحان بسیار با نزاکت رفتار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Guinness is performing creditably through this recession, which is testimony to all those who work in the Company.
[ترجمه گوگل]گینس از طریق این رکود به خوبی عمل می کند، که گواهی بر همه کسانی است که در شرکت کار می کنند
[ترجمه ترگمان]کتاب گینس از طریق این بحران اقتصادی که گواه بر تمام کسانی است که در شرکت کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کتاب گینس از طریق این بحران اقتصادی که گواه بر تمام کسانی است که در شرکت کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They made it to the winning post fairly creditably.
[ترجمه گوگل]آنها با اعتبار نسبتاً خوبی به پست برنده رسیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها این کار را به حدی با ادب و با نزاکت انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها این کار را به حدی با ادب و با نزاکت انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Wish our blessedness just like the creditably moon in the sky.
[ترجمه گوگل]آرزوی برکت ما را درست مانند ماه معتبر در آسمان
[ترجمه ترگمان]ای کاش آسایش ما درست مثل هلال ماه در آسمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش آسایش ما درست مثل هلال ماه در آسمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She puts in a creditably spirited performance.
[ترجمه گوگل]او عملکردی با روحیه قابل قبول ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]اون با روحیه پر از ادب و ادب رفتار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون با روحیه پر از ادب و ادب رفتار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. British riders performed creditably.
[ترجمه گوگل]سوارکاران بریتانیایی عملکرد قابل قبولی داشتند
[ترجمه ترگمان]سوارکار بریتانیایی با ادب و نزاکت رفتار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوارکار بریتانیایی با ادب و نزاکت رفتار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She said her lines with the sour taste of sickness in her mouth, but got through them and her exit creditably.
[ترجمه گوگل]او خطوط خود را با طعم ترش بیماری در دهانش گفت، اما از آنها عبور کرد و با اعتبار از آن خارج شد
[ترجمه ترگمان]با مزه ترش مریضی که در دهانش بود گفت، اما از میان آن ها گذشت و با ادب به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با مزه ترش مریضی که در دهانش بود گفت، اما از میان آن ها گذشت و با ادب به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He is a pleasant fellow, and would jilt you creditably.
[ترجمه گوگل]او فردی خوشایند است، و شما را به طرز قابل قبولی آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]آدم مطبوعی است و اگر خواست به هم بزند به هم می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آدم مطبوعی است و اگر خواست به هم بزند به هم می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I felt a considerable extension of power and authority, and was anxious to acquit myself creditably.
[ترجمه گوگل]من گسترش قابل توجهی از قدرت و اقتدار را احساس میکردم و مشتاق بودم که خود را به نحوی اعتباری تبرئه کنم
[ترجمه ترگمان]قدرت و قدرت زیادی را در خود احساس کردم و میل داشتم که با ادب و ادب رفتار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قدرت و قدرت زیادی را در خود احساس کردم و میل داشتم که با ادب و ادب رفتار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید