1. Typically, a credit crunch happens when banks start to worry about the creditworthiness of their borrowers.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، بحران اعتباری زمانی اتفاق می افتد که بانک ها شروع به نگرانی در مورد اعتبار وام گیرندگان خود می کنند
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، زمانی که بانک ها شروع به نگرانی درباره ارزش اعتباری وام گیرندگان خود می کنند، یک بحران اعتباری رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، زمانی که بانک ها شروع به نگرانی درباره ارزش اعتباری وام گیرندگان خود می کنند، یک بحران اعتباری رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A credit crunch is the name economists give to a sudden reluctance among banks to lend money.
[ترجمه گوگل]بحران اعتباری نامی است که اقتصاددانان به بی میلی ناگهانی بانک ها برای وام دادن پول می دهند
[ترجمه ترگمان]یک بحران اعتباری اسمی است که اقتصاددانان به اکراه ناگهانی در بین بانک ها برای قرض دادن پول می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک بحران اعتباری اسمی است که اقتصاددانان به اکراه ناگهانی در بین بانک ها برای قرض دادن پول می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That would cause a severe credit crunch.
[ترجمه گوگل]که باعث بحران شدید اعتبار می شود
[ترجمه ترگمان]این باعث رکود اقتصادی شدیدی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این باعث رکود اقتصادی شدیدی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But with bank balance sheets stretched by the credit crunch, that's not likely to happen quickly.
[ترجمه گوگل]اما با توجه به تنگنای اعتباری ترازنامه بانکی، این احتمال به سرعت اتفاق نمی افتد
[ترجمه ترگمان]اما با فشار بانک که توسط خرد شدن اعتبارات خرد شده، احتمالا این اتفاق به سرعت رخ نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما با فشار بانک که توسط خرد شدن اعتبارات خرد شده، احتمالا این اتفاق به سرعت رخ نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The credit crunch is not passing by without a trace, however.
[ترجمه گوگل]با این حال، بحران اعتباری بدون هیچ ردی از آن عبور نمی کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، کارت اعتباری بدون هیچ ردی از اینجا رد نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، کارت اعتباری بدون هیچ ردی از اینجا رد نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Today, the credit crunch is putting the brakes on outside film financing.
[ترجمه گوگل]امروز، تنگنای اعتباری، سرمایه گذاری خارجی فیلم را ترمز کرده است
[ترجمه ترگمان]امروزه، رکود اقتصادی مانع از سرمایه گذاری در خارج از فیلم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امروزه، رکود اقتصادی مانع از سرمایه گذاری در خارج از فیلم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The credit crunch and the strong dollar have cut foreign sales.
[ترجمه گوگل]بحران اعتباری و دلار قوی باعث کاهش فروش خارجی شده است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی و دلار قوی فروش خارجی را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی و دلار قوی فروش خارجی را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The ongoing, made-in-America credit crunch and the global slump that has followed point to Bush as all-time biggest bungler.
[ترجمه گوگل]بحران اعتباری مستمر و ساخت آمریکا و رکود جهانی که به دنبال آن به وجود آمده است، بوش را به عنوان بزرگترین ضایع کننده تاریخ نشان میدهد
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی در حال پیشرفت در آمریکا و رکود جهانی که بعد از آن به عنوان بزرگ ترین bungler در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی در حال پیشرفت در آمریکا و رکود جهانی که بعد از آن به عنوان بزرگ ترین bungler در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In this light, the credit crunch seems like old news.
[ترجمه گوگل]در این منظر، بحران اعتباری مانند اخبار قدیمی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]در این روشنایی، رکود اقتصادی شبیه اخبار قدیمی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این روشنایی، رکود اقتصادی شبیه اخبار قدیمی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Will the 13 - month - old credit crunch get even worse and drag down the entire global economy?
[ترجمه گوگل]آیا بحران اعتباری 13 ماهه حتی بدتر خواهد شد و کل اقتصاد جهانی را به زیر خواهد کشید؟
[ترجمه ترگمان]آیا رکود اقتصادی ۱۳ ماهه حتی بدتر می شود و کل اقتصاد جهانی را به پایین می کشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا رکود اقتصادی ۱۳ ماهه حتی بدتر می شود و کل اقتصاد جهانی را به پایین می کشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A latecomer to the credit crunch, Berlin's challenge is to keep German banks lending.
[ترجمه گوگل]چالش برلین که دیر به بحران اعتباری می رسد، حفظ وام دهی بانک های آلمانی است
[ترجمه ترگمان]چالش (برلین)به دلیل رکود اقتصادی، حفظ وام بانک های آلمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چالش (برلین)به دلیل رکود اقتصادی، حفظ وام بانک های آلمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The consequences for severely indebted countries are dire: higher interest rates for many, and a credit crunch.
[ترجمه گوگل]عواقب آن برای کشورهایی که به شدت بدهکار هستند، وخیم است: نرخ بهره بالاتر برای بسیاری، و تنگنای اعتباری
[ترجمه ترگمان]عواقب آن برای کشورهایی که به شدت بدهکار هستند وخیم است: نرخ های بهره بالاتر برای بسیاری، و رکود اقتصادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عواقب آن برای کشورهایی که به شدت بدهکار هستند وخیم است: نرخ های بهره بالاتر برای بسیاری، و رکود اقتصادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This demand on the international capital markets raises interest rates, aggravating the problems of debt and credit crunch.
[ترجمه گوگل]این تقاضا در بازارهای بین المللی سرمایه، نرخ بهره را افزایش می دهد و مشکلات بدهی و تنگنای اعتباری را تشدید می کند
[ترجمه ترگمان]این تقاضا در بازارهای سرمایه بین المللی نرخ بهره را افزایش می دهد و مشکلات بدهی و بحران اعتباری را تشدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تقاضا در بازارهای سرمایه بین المللی نرخ بهره را افزایش می دهد و مشکلات بدهی و بحران اعتباری را تشدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Then, rather unimaginatively, I add "razzle-dazzle-pizzazz musical great antidote to misery-gloom-doom of credit crunch"before, thankfully for the reader, I am diverted by the whisper "Ciao!Plume!"
[ترجمه گوگل]سپس، نسبتاً غیرقابل تخیل، «پادزهر عالی موسیقایی رازل، خیرهکننده، پیتزا را به بدبختی، تاریکی، سقوط اعتبار» اضافه میکنم، قبل از اینکه، خوشبختانه برای خواننده، با زمزمه «Ciao!Plume!» منحرف شوم
[ترجمه ترگمان]سپس با لحنی rather - antidote - pizzazz - pizzazz و شوم که پیش از انکه خواننده را بخوانند، با تشکر از خواننده، من از این زمزمه خوشم می اید - خداحافظ! ! plume - - - - - - - \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس با لحنی rather - antidote - pizzazz - pizzazz و شوم که پیش از انکه خواننده را بخوانند، با تشکر از خواننده، من از این زمزمه خوشم می اید - خداحافظ! ! plume - - - - - - - \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید