credenza


معنی: قفسه یا جا کتابی
معانی دیگر: (مبل) قفسه، اشکاف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a buffet or sideboard, esp. a legless one.

جمله های نمونه

1. On one wall, a walnut credenza held a stereo tape player.
[ترجمه گوگل]روی یکی از دیوارها، یک کریدنزای گردویی یک پخش کننده نوار استریو در دست داشت
[ترجمه ترگمان]در یک دیوار یک credenza از چوب گردو یک دستگاه ضبط صوت در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. the credenza was left behind by the girl who lived in the apartment before us — and it’s lined with old family photos and various goodies that we’ve collected along the way.
[ترجمه گوگل]کریدنزا توسط دختری که قبل از ما در آپارتمان زندگی می‌کرد به جا مانده است - و مملو از عکس‌های قدیمی خانوادگی و چیزهای مختلفی است که در طول راه جمع‌آوری کرده‌ایم
[ترجمه ترگمان]دختری که قبل از ما در آپارتمان زندگی می کرد، پشت سر ما باقی مانده بود - و با عکس های خانوادگی قدیمی و چیزهای مختلفی که در طول راه جمع آوری کرده ایم، پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A steel wire screen above the office's credenza.
[ترجمه گوگل]یک صفحه سیم فولادی بالای کریدنزای دفتر
[ترجمه ترگمان]یک صفحه سیمی فولادی بر فراز the دفتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Office Credenza filled with antique books imported from Europe .
[ترجمه گوگل]دفتر Credenza پر از کتاب های عتیقه وارداتی از اروپا
[ترجمه ترگمان]دفتر credenza با کتاب های باستانی وارد شده از اروپا پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. the danish mid-century credenza was found on craigslist.
[ترجمه گوگل]credenza دانمارکی اواسط قرن در craigslist یافت شد
[ترجمه ترگمان]the در اواسط قرن danish در craigslist یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Credenza with 2 cabinets. Door clearance can be shown or hidden.
[ترجمه گوگل]Credenza با 2 کابینت فاصله درب را می توان نشان داد یا پنهان کرد
[ترجمه ترگمان] credenza با ۲ تا کمد دسترسی به در می تونه نشون داده بشه یا پنهان بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A collection of glass vases in varying shapes and sizes adds interest to a white credenza while keeping things light and airy.
[ترجمه گوگل]مجموعه‌ای از گلدان‌های شیشه‌ای در اشکال و اندازه‌های مختلف، در عین حال که اشیا را سبک و مطبوع نگه می‌دارد، به کریدنزای سفید جذابیت می‌بخشد
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از گلدان های شیشه ای در اشکال و اندازه های مختلف به یک پارچه سفید رنگ توجه می کنند در حالی که اشیا را روشن و سبک نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Inside were a comfy couch and easy chairs, a tall fabric houseplant in a corner, and a large high-definition television set atop a credenza.
[ترجمه گوگل]داخل یک کاناپه راحت و صندلی های راحتی، یک گیاه آپارتمانی بلند پارچه ای در گوشه ای، و یک تلویزیون بزرگ با کیفیت بالا در بالای یک کریدنزا قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در داخل آن مبل راحتی و صندلی های راحتی وجود داشت که در گوشه آن پارچه ای بلندی قرار داشت و یک صفحه تلویزیون با کیفیت بالا در بالای یک credenza قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His gastric arias mostly stood in for conversation, but some evenings he managed a few words, such as the night he spotted Mandy’s library book on the credenza.
[ترجمه گوگل]آریاهای معده او بیشتر برای مکالمه می ایستادند، اما برخی عصرها او چند کلمه را مدیریت می کرد، مانند شبی که کتاب کتابخانه مندی را در کریدنزا دید
[ترجمه ترگمان]arias (arias)بیشتر برای گفتگو ایستاده بود، اما بعضی از شب ها او چند کلمه حرف می زد، مثل شبی که کتاب کتابخانه مندی را روی قفسه کتابی دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قفسه یا جا کتابی (اسم)
credenza

انگلیسی به انگلیسی

• buffet; shelf or compartment in a church in which holy objects are placed

پیشنهاد کاربران

میز کشودار یا کمد کوتاه که بیشتر توی اتاق غذاخوری یا نشیمن برای نگهداری وسایل یا چیدمان دکور قرار می گیره.
مثال: بشقاب های مهمونی توی Credenza چیده شدن.

بپرس