credentials

/krəˈdenʃl̩z//krɪˈdenʃl̩z/

اعتبارنامه

جمله های نمونه

1. her credentials as an attorney are unmatched
صلاحیت او به عنوان وکیل دادگستری بی نظیر است.

2. the presentation of credentials
تقدیم استوارنامه

3. the new ambassador submitted his credentials
سفیر جدید استوار نامه ی خود را تقدیم کرد.

4. it is hard to evaluate the credentials of foreign students
ارزشیابی مدارک دانشجویان خارجی دشوار است.

5. She has the perfect credentials for the job.
[ترجمه زمانیان] او صلاحیت لازم برای این شغل را دارد
|
[ترجمه گوگل]او دارای اعتبار عالی برای این کار است
[ترجمه ترگمان]او اعتبار کامل برای این کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has perfect credentials to make an officer.
[ترجمه حمید رضا] او صلاحیت کافی برای افسر شدن را دارد
|
[ترجمه گوگل]او مدارک کاملی برای افسر شدن دارد
[ترجمه ترگمان]او اعتبار کافی برای ایجاد یک افسر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She had excellent credentials for the job.
[ترجمه گوگل]او اعتبار عالی برای این کار داشت
[ترجمه ترگمان]اون یه مدرک عالی برای این کار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All the candidates had excellent academic credentials.
[ترجمه گوگل]همه داوطلبان دارای مدارک تحصیلی عالی بودند
[ترجمه ترگمان]همه نامزدها مدارک دانشگاهی عالی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. First, he had to establish his credentials as a researcher.
[ترجمه گوگل]ابتدا باید اعتبار خود را به عنوان یک محقق تثبیت می کرد
[ترجمه ترگمان]اول، باید اعتبارنامه خود را به عنوان محقق تعیین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. City established their championship credentials with a 6?0 win.
[ترجمه گوگل]سیتی با پیروزی 6 بر صفر اعتبار قهرمانی خود را تثبیت کرد
[ترجمه ترگمان]آیا این شهر اعتبار قهرمانی خود را با امتیاز ۶ به دست آورده است؟ ۰ برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Both candidates for the job have excellent credentials.
[ترجمه گوگل]هر دو نامزد برای این شغل دارای اعتبار عالی هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو نامزد برای این کار اعتبار بسیار خوبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Britain's new ambassador to Lebanon has presented his credentials to the President.
[ترجمه گوگل]سفیر جدید انگلیس در لبنان استوارنامه خود را تقدیم رئیس جمهور کرد
[ترجمه ترگمان]سفیر جدید بریتانیا در لبنان اعتبارنامه خود را به رئیس جمهور ارائه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are doubts over his credentials as a future Prime Minister.
[ترجمه گوگل]در مورد اعتبار او به عنوان نخست وزیر آینده تردیدهایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تردیدهایی در مورد اعتبار او به عنوان نخست وزیر آینده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She has impeccable credentials as a researcher.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک محقق دارای اعتبار بی عیب و نقصی است
[ترجمه ترگمان]او اعتبار و اعتبار و اعتبار و اعتبار خود را به عنوان یک محقق منصوب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• documents verifying a person's abilities and qualifications (i.e. references, letters of recommendation)
your credentials are your previous achievements, training, and general background, which indicate that you are qualified to do something.
credentials are also a letter or certificate that proves your identity or qualifications.

پیشنهاد کاربران

دست اوردها ، سوابق
That which entitles one to confidence, credit, or authority
استوار نامه، گواهی نامه، اعتبار نامه، اختیار
در مبحث فن آوری اطلاعات به نام کاربری و کلمه عبور، اثر انگشت و هر چیز دیگری می گویند که باعث تایید اعتبار شخصی شما جهت دسترسی به امکانات یا داده های خاصی می شود.
enter your credentials : تقریبا به معنی �یوزرنیم و پسورد خود را وارد کنید. � است.
استوار نامه، گواهی نامه، اعتبار نامه، اختیار
اعتبار
در پایگاه های اطلاعاتی، گوشه های همراه، رایانه ها، نرم افزارها و موارد مشابه می تواند به معنای �اطلاعات هویتی�، �اطلاعات شخصی�، �اطلاعات کاربری� و . . . باشد.
هرچه که برای شما آبرو و اعتبار کسب کند. ( مدرک تحصیلی، آبا و اجداد، ثروت، مقام و . . . )
فناوری: اطلاعات کاربری
۱ - گواهی صلاحیت؛ گواهی شایسته گی؛ گواهی اعتبار؛ گواهی رتبه بندی؛ هرگونه مدرک معتبر برای تأیید تحصیلات، مهارت، رتبه بندی حرفه ای، و مانند آنها که برای ارائه به طرف های معامله یا اداره ها و سازمان های رسمی به کار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

۲ - اعتبارنامه؛ استوارنامه؛ مدرکی که افراد را برای سفارت، نماینده گی تجاری، یا مانند آنها به طور رسمی معرفی می کند.

مدارک اعتباری
مدارک معتبر
قابلیتها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس