1. a creature from another planet
موجودی از یک سیاره ی دیگر
2. a creature of habit
بنده ی عادت
3. that creature has a short tail covered with bristles
آن جاندار دمی کوتاه و پوشیده از موی زبر دارد.
4. the creature
(مزاح آمیز) مشروب الکلی (به ویژه ویسکی)
5. a benign creature from space
یک موجود بی آزار فضایی
6. a fellow creature
همنوع
7. a four-fingered creature
موجود چهار انگشتی
8. a hairy creature
موجودی پوشیده از مو
9. a mythical creature
موجود اسطوره ای
10. a rational creature
یک موجود برخوردار از عقل
11. an androgynous creature
موجود نر ـ ماده
12. such a creature does not exist at all
چنین موجودی اصلا وجود ندارد.
13. the dearest creature on earth
عزیزترین آدم روی زمین
14. an articulate creature
مخلوق ناطق،جاندار سخندان
15. a drop o'the creature
یک کمی ویسکی
16. man is a bipedal creature
انسان موجودی دو پا است.
17. man is a moral creature
انسان موجودی اخلاقی است.
18. man is a reasonable creature
انسان موجودی اندیشگر است.
19. man is an intelligent creature
انسان موجودی ذیشعور است
20. the government was a creature of the church
دولت آلت دست کلیسا بود.
21. the horrid face of the man-eating creature from mars
قیافه ی وحشتناک موجود آدمخوار از کره ی مریخ
22. The crocodile is a strange-looking creature.
23. He seemed somehow unreal, a creature from another world.
[ترجمه گوگل]او به نوعی غیر واقعی به نظر می رسید، موجودی از دنیای دیگری
[ترجمه ترگمان]او به نحوی غیر واقعی به نظر می رسید، موجودی از دنیای دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. This hapless creature had never experienced a moment of pleasure.
[ترجمه گوگل]این موجود بدبخت هرگز یک لحظه لذت را تجربه نکرده بود
[ترجمه ترگمان]این موجود بیچاره هرگز یک لحظه لذت را تجربه نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. The first living creature sent into space was a dog named Laika.
[ترجمه گوگل]اولین موجود زنده ای که به فضا فرستاده شد سگی به نام لایکا بود
[ترجمه ترگمان]نخستین موجودی که به فضا فرستاده شد، سگی به نام لایکا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. The little creature squirmed in its death agonies.
[ترجمه گوگل]موجود کوچک در عذاب های مرگش به هم می پیچید
[ترجمه ترگمان]موجود کوچک در عذاب مرگ خود به خود می پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. I think you should put the poor creature out of its misery.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما باید موجود بیچاره را از بدبختی بیرون بیاورید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تو باید اون موجود بیچاره رو از این نکبت نجات بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید