• (1)تعریف: one who creates. • مشابه: architect, author
• (2)تعریف: (cap.) God (prec. by the). • مشابه: almighty, eternal, everlasting, lord
جمله های نمونه
1. jahangir is the creator of this new apparatus
جهانگیر ابداع کننده این دستگاه جدید است.
2. He's the creator of a successful cartoon series.
[ترجمه گوگل]او خالق یک سریال کارتونی موفق است [ترجمه ترگمان]او خالق یک سریال کارتونی موفق است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Who was the creator of the miniskirt?
[ترجمه گوگل]خالق دامن کوتاه چه کسی بود؟ [ترجمه ترگمان]خالق این دامن چه کسی بود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Only Broadmeyer, as the creator of this mutation, knew the answer.
[ترجمه گوگل]تنها برودمایر به عنوان خالق این جهش پاسخ را می دانست [ترجمه ترگمان]فقط Broadmeyer، به عنوان خالق این جهش، جواب را می دانست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You may know him as the talented creator of that incisive Tucson Weekly comic strip, Staggering Heights.
[ترجمه گوگل]ممکن است او را بهعنوان خالق با استعداد کمیک استریپ هفتگی توسان، بلندیهای سرسامآور، بشناسید [ترجمه ترگمان]شما می توانید او را به عنوان یک خالق با استعداد و با استعداد یک هفته نامه کمدی incisive یا Heights تلوتلوخوران، بشناسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And he was the creator of a new police jargon.
[ترجمه گوگل]و او خالق یک اصطلاح پلیسی جدید بود [ترجمه ترگمان]و او خالق یک زبان جدید پلیس بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As the creator of the software, it has a leg up in figuring out how to untangle it.
[ترجمه گوگل]بهعنوان خالق نرمافزار، این نرمافزار میتواند در یافتن چگونگی گرهگشایی آن تلاش کند [ترجمه ترگمان]به عنوان سازنده نرم افزار، یک پایش در تعیین این که چگونه آن را رها کند، دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We are accountable to the Creator.
[ترجمه عباس] ما در برابر خداوند مسئول هستیم
|
[ترجمه پریسا] ما به خداوند جوابگو هستیم
|
[ترجمه الینا] ما در برابر خالق جوابگو هستیم
|
[ترجمه گوگل]ما در برابر خالق مسئولیم [ترجمه ترگمان]ما مسئول خالق هستیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Water - the creator of climate and weather Water can contain vast amounts of heat energy.
[ترجمه گوگل]آب - خالق آب و هوا و آب و هوا آب می تواند حاوی مقادیر زیادی انرژی گرمایی باشد [ترجمه ترگمان]آب - سازنده آب و هوا و آب و هوا می تواند شامل مقادیر عظیمی از انرژی گرمایی باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His feelings fascinated him, and his creator, J. D. Salinger, thought readers should sympathize with them.
[ترجمه گوگل]احساسات او او را مجذوب خود کرد و خالقش، جی دی سالینجر، فکر کرد که خوانندگان باید با آنها همدردی کنند [ترجمه ترگمان]احساساتش او را مجذوب می کرد، و creator، جی د خوانندگان فکر می کنند که خوانندگان باید با آن ها همدردی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Yet Zeus becomes creator as well as ruler.
[ترجمه گوگل]با این حال زئوس خالق و حاکم می شود [ترجمه ترگمان]با این حال، زئوس هم به عنوان خالق و هم حاکم تبدیل به خالق شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. More conveniently for you as the creator of her adventure, your start could be her arrival.
[ترجمه گوگل]راحتتر برای شما به عنوان خالق ماجراجویی، شروع شما میتواند ورود او باشد [ترجمه ترگمان]به راحتی برای تو، به عنوان خالق ماجرای او، شروع به آمدن او می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The creator of Yoknapatawpha County took shape on a bench, seated with his legs crossed, holding a pipe.
[ترجمه گوگل]خالق شهرستان یوکناپاتاوفا روی نیمکتی شکل گرفت، در حالی که پاهایش روی هم نشسته بود و لوله ای در دست داشت [ترجمه ترگمان]خالق بخش Yoknapatawpha روی نیمکتی نشسته و پاهایش را روی هم گذاشته بود و یک چپق در دست داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. None could be held up as creator, sustainer or judge of the world.
[ترجمه گوگل]هیچ کس را نمی توان به عنوان خالق، نگهدار یا قاضی جهان نگه داشت [ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها نمی تواند به عنوان خالق، sustainer یا داور جهان تشکیل شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• person who creates, inventor, designer the creator of something is the person who made it or invented it. god is sometimes referred to as the creator.
Creative : خلّاق یا خلاقانه ( صفته و اسم نیست ) - ساختگی ( من درآوردی ) Creator : خالق - آفریدگار - آفریننده ( اسمه و صفت نیست ) 🌠 CREATOR 🌠 1 ) a person who makes something new ◀️ the creator of the popular television show ... [مشاهده متن کامل]
2 ) God 🌠 CREATIVE 🌠 1 ) having or showing an ability to make new things or think of new ideas 2 ) always used before a noun : using the ability to make or think of new things : involving the process by which new ideas, stories, etc. , are created 3 ) always used before a noun usually disapproving : done in an unusual and often dishonest way
خَلقیدگار. آفریدگار. کردگار.
خالق، افریننده،
واژه ی کردگار از زبان فارسی وارد زبان انگیسی شده و به creator تبدیل شده. بنابراین واژه creator به معنی خالق و آفریننده همان واژه ی کردگار است البته با اندکی تفاوت در تلفظ.