creative

/kriˈeɪtɪv//kriːˈeɪtɪv/

معنی: خالق، افریننده
معانی دیگر: آفرینش گر، خلاق، سازنده، خلاقه، آفریدگر، هنری، ابتکارآمیز، ابتکاری، بدیع، نوآور، نوسرای، خوش قریحه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: creatively (adv.), creativeness (n.)
(1) تعریف: capable of inventing or producing something original or imaginative.
مترادف: imaginative, innovative, inventive, originative
متضاد: empty, noncreative, sterile, uncreative
مشابه: adept, adroit, artistic, clever, ingenious, inspired, original, pioneer, resourceful, visionary

(2) تعریف: characterized by originality or imagination.
مترادف: imaginative, innovative, inventive
متضاد: noncreative, uncreative
مشابه: artistic, clever, fanciful, ingenious, initial, inspirational, novel, original, pioneer, unique, visionary

جمله های نمونه

1. creative toys
اسباب بازی های ابتکارآمیز

2. creative writing
نگارش هنری (یا ادبی)

3. a creative force
نیروی خلاقه

4. my father had a creative mind
پدرم ذهن خلاقی داشت.

5. He is a very creative musician.
[ترجمه لیلا] اویک نوازنده ی بسیار بسیار خلاق بود
|
[ترجمه گوگل]او یک نوازنده بسیار خلاق است
[ترجمه ترگمان]او یک موسیقی دان بسیار خلاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's very creative and always coming up with new ideas.
[ترجمه ممدی بلوک] او خیلی خلاق است و همیشه با ایده های جدید می آید
|
[ترجمه گوگل]او بسیار خلاق است و همیشه ایده های جدیدی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]او بسیار خلاق است و همیشه ایده های جدید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She drew an analogy between childbirth and the creative process.
[ترجمه گوگل]او قیاسی بین زایمان و فرآیند خلاقانه ترسیم کرد
[ترجمه ترگمان]او قیاس بین زایمان و فرآیند خلاق را کنار کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She has been described as the creative colossus of the literary world.
[ترجمه گوگل]از او به عنوان غول پیکر خلاق دنیای ادبی یاد شده است
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مجسمه عظیم خلاق دنیای ادبی توصیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's a wonderfully creative dancer but she doesn't have the technique of a truly great performer.
[ترجمه Shika] او یک رقاص فوق العاده خلاق است اما او تکنیک یک اجراکننده واقعی را ندارد.
|
[ترجمه گوگل]او یک رقصنده فوق العاده خلاق است اما تکنیک یک مجری واقعا عالی را ندارد
[ترجمه ترگمان]او یک رقاص فوق العاده خلاق است، اما او تکنیک یک نوازنده واقعا عالی را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Flexibility is intrinsic to creative management.
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری ذاتی مدیریت خلاق است
[ترجمه ترگمان]انعطاف پذیری ذاتی برای مدیریت خلاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The masses have boundless creative power.
[ترجمه گوگل]توده ها قدرت خلاقیت بی حد و حصری دارند
[ترجمه ترگمان]توده های مردم قدرت خلاق بالایی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most people are creative in one way or another.
[ترجمه Hhh] بیشتر مردم در یک راه راه خلاق هستند یا در چند راه .
|
[ترجمه گوگل]اکثر مردم به یک شکل خلاق هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در یک راه خلاق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She told him he needed to be more creative, without being explicit as to what this meant in practice.
[ترجمه گوگل]او به او گفت که باید خلاقیت بیشتری داشته باشد، بدون اینکه مشخص کند که این در عمل به چه معناست
[ترجمه ترگمان]او به او گفت که باید خلاق تر باشند، بدون اینکه واضح باشند که این چه معنایی در عمل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The government is dusting off schemes for supporting creative industries.
[ترجمه گوگل]دولت در حال غبارروبی طرح های حمایت از صنایع خلاق است
[ترجمه ترگمان]دولت طرح هایی را برای حمایت از صنایع خلاقانه پاک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خالق (صفت)
creating, creative, omnific

افریننده (صفت)
creative

تخصصی

[کامپیوتر] یکی از شرکت های قدیمی و بسیار پشرفته که در امر تکنولوژی صوت و تصویر کار می کتد.

انگلیسی به انگلیسی

• artistic; full of creativity; innovative, inventive
a creative person has the ability to invent and develop original ideas, especially in art.
if something that you do is creative, it is new, unusual, and original.
if you use something in a creative way, you use it in a new way that produces interesting and unusual results.

پیشنهاد کاربران

آفرینندگی
آفرینا
( Āfarinā )
�آفرین� ( create ) و �آ� ( ive )
کاربر محترم آریا پرتو،
نامیرا به انگلیسی می شود: immortal, deathless, eternal, everlasting, imperishable, undying و غیره،
واژه ی creative با معنای خلاقیت و بدعت و نوآوری و آفرینندگی به هیچ وجه نه شباهت و نه تناسبی با نامیرا بودن دارد!
اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.
نامیرا
creative: خلاق
as the essential creative factors: به عنوان عوامل خلاق فردی
مبتکرانه
در بعضی متون خلق کننده هم معنی میده
درایران کلمه ( تولیدکننده محتوی ) رایج شده است
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : create
✅️ اسم ( noun ) : creation / creationism / creationist / creative / creator / creativity / creativeness
✅️ صفت ( adjective ) : creative / creationist
✅️ قید ( adverb ) : creatively
خلاق، کسی که ایده های جدیدی در سر دارد
خلاق، کسی که ایده ای رو به وجود میاره
creative is someone have a idea
پدید آورنده
creative ( adj ) = innovative ( adj )
به معناهای : خلاقانه، مبتکرانه، ابتکاری، ابداعی، نوآورانه
adj
خلاق. خلاقیت
We can say - imaginative - for meaning of this word. Or when we want explain this word we can say a person who make a new and special things
Finish😐
به معنی مبتکر و خلاق
کسی که کلی ایده تو سرش داره
creative
کلمه ی صفت است و دارای دو معنی
1. نو آور، نو آورنده، مبتکر:
شخص مبتکر creative person
2. ابتکار آمیز
نقاشی ابتکار آمیز creative drawing
خلاق. دارای ذهن باز
کسی که چیزی خلق میکند
خلاقانه و نو آورانه
خلاق خوش ایده
خلاق
Same one have a lot of new ideas
Same one have now idea
خلاق , مبتکر
مثال:
My sister is very creative with the young age
someone who is creative is very good at using their imagination to make things
involving the use of imagination to produce new ideas or things:
خلاق، مبتکر
متفکر
صفت=adjective
به معنی=کسی که درساختن چیز جدیدی مهارت دارد و چیزای جدیدی خلق میکند - خالق - افریننده - خلاق - مبتکر -
مبتکر
involving a lot of new ideas
خلق کننده، آفریننده
emily is creative girl . she can use her imagination to make new things
خدا و آفریدگار و آفرینش و خلاق و خالق
A person who make new thing
خلاقانه ( as an adjective )
نوآورانه ( as an adjective )
خلاق
involving a lot of imagination and new ideas
افرینشی
خلاق وابتکارامیز

Some one who good at make new things
سازنده
خلاق
خالق
آفریننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٤)

بپرس