creation

/kriˈeɪʃn̩//kriːˈeɪʃn̩/

معنی: ایجاد، فطرت، خلقت، خلق، افرینش
معانی دیگر: آفرینش، حدوث، جهان خلقت، گیتی، دنیا، (هنر و ادبیات و فنون و غیره) نوآوری، ابداع، ابتکار، نوسرایی، مخلوقات، آفریدگان، کائنات، موجودات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of creating or of causing something to exist.
متضاد: destruction
مشابه: conception, constitution, foundation, generation, genesis, germ, manufacture

(2) تعریف: the product of such an act of creation.
مشابه: progeny, work

(3) تعریف: the universe or the creatures in it.
مشابه: world

جمله های نمونه

1. the creation of the world
آفرینش جهان

2. throughout all creation
در سرتاسر گیتی

3. the secrets of creation will always remain unknown to mankind
اسرار خلقت برای بشر همیشه ناشناخته خواهد بود.

4. the wonders of creation
عجایب خلقت

5. these songs are the creation of a group of kashani youths
این ترانه ها از نوآوری های گروهی از جوانان کاشی است.

6. he spent hours contemplating the creation
او ساعت ها درباره ی خلقت تعمق می کرد.

7. the biblical account of the creation
شرح خلقت بنابر انجیل

8. he spelled out god through his creation
از روی آفرینش به (وجود) خدا پی برد.

9. questions having to do with the creation of the world puzzle most of us
پرسش های مربوط به آفرینش جهان اکثر ما را سرگشته می کنند.

10. the climatic diversities which result in the creation of different plants
تفاوت های آب و هوا که موجب بوجود آمدن گیاهان مختلف می شود.

11. the free market led to the appearance of an entrepreneurial class and the creation of jobs
بازار آزاد موجب ظهور طبقه ی کارآفرینان و ایجاد کار گردید.

12. For the first time since creation, the survival of the Earth is entirely in our hands.
[ترجمه گوگل]برای اولین بار از زمان خلقت، بقای زمین به طور کامل در دستان ماست
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار از زمان ایجاد، بقای زمین به طور کامل در دستان ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He reiterated his opposition to the creation of a central bank.
[ترجمه گوگل]وی بار دیگر بر مخالفت خود با ایجاد بانک مرکزی تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]او مخالفت خود با ایجاد یک بانک مرکزی را تکرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This led to the creation of a new, affluent middle class.
[ترجمه گوگل]این منجر به ایجاد یک طبقه متوسط ​​جدید و مرفه شد
[ترجمه ترگمان]این منجر به ایجاد یک طبقه متوسط و ثروتمند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The creation of life remains a mystery.
[ترجمه گوگل]خلقت زندگی یک راز باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]آفرینش حیات یک راز باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The job creation program is looked upon with disfavour by the local community.
[ترجمه گوگل]جامعه محلی به برنامه ایجاد شغل با نارضایتی نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]برنامه ایجاد شغل با توجه به جامعه محلی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Economic conditions may be responsible for the creation of social unrest.
[ترجمه گوگل]شرایط اقتصادی ممکن است مسئول ایجاد ناآرامی های اجتماعی باشد
[ترجمه ترگمان]شرایط اقتصادی ممکن است مسئول ایجاد ناآرامی اجتماعی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The creation of independent states has led to a resurgence of nationalism.
[ترجمه گوگل]ایجاد دولت های مستقل منجر به تجدید حیات ملی گرایی شده است
[ترجمه ترگمان]ایجاد دولت های مستقل منجر به تجدید حیات ناسیونالیسم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The plan should result in the creation of 2000 new jobs.
[ترجمه گوگل]این طرح باید منجر به ایجاد 2000 شغل جدید شود
[ترجمه ترگمان]این طرح باید منجر به ایجاد ۲۰۰۰ شغل جدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. They recommended the creation of a new government agency to be responsible for the environment.
[ترجمه گوگل]آنها ایجاد یک سازمان دولتی جدید را به عنوان مسئول محیط زیست توصیه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها پیشنهاد کردند که یک اداره دولتی جدید مسئول محیط زیست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Economic conditions may lie responsible for the creation of social unrest.
[ترجمه گوگل]شرایط اقتصادی ممکن است مسئول ایجاد ناآرامی های اجتماعی باشد
[ترجمه ترگمان]شرایط اقتصادی ممکن است مسئول ایجاد ناآرامی اجتماعی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ایجاد (اسم)
development, authorship, creation

فطرت (اسم)
nature, temperament, mettle, creation, constitution

خلقت (اسم)
creation

خلق (اسم)
invention, folk, people, creation, humor, nation, kidney

افرینش (اسم)
nature, creation, universe

انگلیسی به انگلیسی

• created world; formation of something from nothing; work of art; invention
the creation of something is the act of bringing it into existence.
in the bible, the creation is the making of the universe, earth, and creatures by god.
people sometimes refer to the entire universe as creation.
a creation is something that has been made or produced; a literary use.

پیشنهاد کاربران

1. آفرینش. خلقت. خلق 2. ایجاد 3. مخلوقات. کائنات 4. عالم. دنیا. جهان 5. ابداع. ابتکار. نوآوری 6. مد. مدل 7. غذای ابتکاری
مثال:
the creation of a coalition government
ایجاد یک ائتلاف ( در ) دولت / ایجاد یک دولت ائتلافی
...
[مشاهده متن کامل]

the whole of creation
تمام جهان / تمام عالم / تمام دنیا / تمام مخلوقات
Dickens's literary creations
آفرینشهای ادبی دیکنز / آثار ادبی دیکنز

فکر می کنم برای �قانون� بتوان از �شکل گیری� استفاده کرد. مثلاً در عبارت
creation and adherence to rules
شکل گیری و پایبندی به قوانین
واژه creature به موجودات زنده اشاره می کنه و واژه creation ( معمولا در حالت جمع ) به هر آنچه که خلق شده یعنی مخلوقات. بنابراین واژه دوم جامع تر هست و بستگی به کانتکست و متن، می تونه شامل همه چیز بشه از انسان ها و گیاهان و جانوران و حشرات تا اشیا و ایده ها و پدیده ها.
ایجاد، خلقت، خلق
مثال: The painting was his latest creation.
این نقاشی آخرین ایجاد ( خلق ) او بود.
آفرینش
( Āfarinesh )
خلق اثر
هَستی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : create
✅️ اسم ( noun ) : creation / creationism / creationist / creative / creator / creativity / creativeness
✅️ صفت ( adjective ) : creative / creationist
✅️ قید ( adverb ) : creatively
اثری که خلق می کنید
تولید
آفرینش🍀🌱
خلقت🍃🌿
افرینش . خلقت
خلاقیت، ابتکار
یکی از معنی هاش "ساخته" است در مورد هنر مثلا ساخته های یک هنرمند
فطرت
خلقت
افرینش
ساختگی
به وجود آمدن
خلقت و افرینش
آفرینش ، خلق کردن، خلقت
چیز جدیدی که به واسطه خلاقیت فرد یا شرکتی ساخته می شود.
اثر
مخلوق
محصول
. His creations are known all over the world
محصولاتش را همه دنیا می شناسند.
خلق کردن
مخلوق و آفریده
نوآوری
creat به معنای ایجاد کردن است و به کسی که چیزی را ایجاد میکند creator می گویند و به چیزی که creator می سازد creation می گویند:invention
172 - 173. ( see oxford American dictionary for learning of English pp )
اشرف مخلوقات
آفرینش، خلقت
آفریده
ساختن
ولی خلقت بهتره
پیدایش
بنا
آفریده شدن
You were created to make me blessed and happy
آفریده شدی که خوشبخت و خوشحالم کنی
ساختنی
خلقت
ساختن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٧)

بپرس