شکلات کرامیلی بابا کریم
... [مشاهده متن کامل]
صبح امروز خواب دیدم بابام اومده خونه یک گونی پر از کیک و شکلات ( بیشتر کیک ) و یک شیرینی زبان خامه ای ( اندازش نیم متر ) فرستاده و یک ماشین خاکستری تویوتا ) البته تو خونه هست نصف اندازه ماشین واقعی
من از بابام تشکر میکنم با چه لذتی از شیرینی زبان خامه میخورم
به بابام میگم بابا چه عجب تو کیک گرفتی اون هم این همه عالم اخه تو همیشه گرفتی بیسکویت میگرفتی
میگه گرفتم دیگه
کریم هم کمک کرد اینا رو تو گونی گذاشتیم
بابا پس این ماشین چیه
این ماشین اقا کریم هست
پس تو خونه ما چیکار میکنه
مامانم میگه بهش بگو
دخترم همه اینارو کریم به شما ها داده گفت ببر واس دخترات
البته بابام قبلش به خواهر دومم میگه کیک بخور دخترم خواهرم میگه بابا اینا البته همش واس خواهرم هست همه خوشحالیم اما خواهرم ساکت ( اما یبار بهم گفت من دوست دارم تو با کسی که دوست داری بهش برسی )